چکیده:
پژوهش حاضر، تلاشی است برای بازشناسی فعلهای دستوری زبان فارسی و آموزش آنها به غیرفارسیزبانان بر مبنای رویکرد ارتباطی و در چارچوب آموزههای برنامۀ کمینهگرا. بر این اساس، در این پژوهشدو هدف پیاپی دنبال میشود: نخست، بازنگری در فعلهای دستوری زبان فارسی، تبیین نقش و جایگاه هریک از آنها و ارائۀ تحلیلی تبیینی از ساختهای نحوی مرتبط با این افعال. دوم، آموزش فعلهای دستوری فارسی به غیرفارسیزبانان بر مبنای این بازنگریو گنجاندن قانونمندیهای مرتبط با این افعال (مانند جایگاه نشانۀ نفی جمله) در تدوین مواد درسی و درسنامهها. مسئلهای که پیش رو قرار دارد، این است که «آیا آموزش فعلهای دستوری زبان فارسی بر مبنای یافتهها و دستهبندیهای زبانشناختی، تأثیری معنادار بر افزایش میزان یادگیری زبانآموزان غیرفارسیزبان دارد؟» پس از بحثی تفصیلی در باب فعلهای دستوری فارسی، در بخش مطالعۀ میدانی، درسنامهای بر مبنای یافتههای نظری و در چارچوب رویکرد ارتباطی تدوین میشود و از رهگذر مقایسۀ دو گروه از زبانآموزان غیرفارسیزبان ـ یعنی گروه کنترل و گروه آزمایش ـ نشان داده میشود که فرایند آموزش و یادگیری ساختهای نحوی مرتبط با فعلهای دستوری، بر اساس درسنامۀ جدید، بهمراتب آسانتر و بهتر است؛ چنانکه در مرحلۀ پسآزمون، میانگین عملکرد گروه آزمایش بیش از پنج نمره فراتر از گروه کنترل است.
خلاصه ماشینی:
مسئله اي که پيش رو قرار دارد، اين است که «آيا آموزش فعل هاي دستوري زبان فارسي بر مبناي يافته ها و دسته بنديهاي زبان شناختي، تأثيري معنادار بر افزايش ميزان يادگيري زبان آموزان غيرفارسيزبان دارد؟» پس از بحثي تفصيلي در باب فعل هاي دستوري فارسي، در بخش مطالعۀ ميداني، درس نامه اي بر مبناي يافته هاي نظري و در چارچوب رويکرد ارتباطي تدوين ميشود و از رهگذر مقايسۀ دو گروه از زبان آموزان غيرفارسيزبان ـ يعني گروه کنترل و گروه آزمايش ـ نشان داده ميشود که فرايند آموزش و يادگيري ساخت هاي نحوي مرتبط با فعل هاي دستوري، بر اساس درس نامۀ جديد، به مراتب آسان تر و بهتر است ؛ چنان که در مرحلۀ پس آزمون ، ميانگين عملکرد گروه آزمايش بيش از پنج نمره فراتر از گروه کنترل است .
بر اين اساس ، پژوهش حاضر با کنار گذاشتن توصيف هاي سنتي، در چارچوب برنامۀ کمينه گرا، به بازشناسي و دسته بندي فعل هاي دستوري زبان فارسي و ساخت هاي نحوي حاصل از آن ها ميپردازد و ميکوشد يافته هاي اين بررسي را در آموزش فارسي به غيرفارسيزبانان به کار گيرد.
بدين ترتيب ، پژوهش حاضر با محوريت فرضيۀ زير انجام گرفته است : «آموزش فعل هاي دستوري زبان فارسي بر مبناي يافته ها و دسته بنديهاي زبان شناختي ، تأثير معناداري بر افزايش ميزان يادگيري زبان آموزان غيرفارسيزبان دارد.
اما اگر ساخت هاي داراي «شدن » را فعل مرکب بدانيم ، تعميم زير را ميتوان براي توزيع عنصر نفي جمله در فارسي به دست داد که گونۀ (الف ) بيان زبان شناسانه و گونۀ (ب ) تعبير عام آن است : (١٣).