چکیده:
مطالعات میانرشتهای و افزایش سطح تعامل میان رشتههای مختلف علوم انسانی در بررسیها و مطالعات اخیر جایگاه ویژهای یافته است. علل گرایش به الحاد نیز موضوعی است که امکان دارد از زوایای مختلف روانشناسانه، جامعهشناسانه و دینشناسانه بررسی شود. در این مقاله چرایی و چگونگی تأثیرگذاری علل غیرفلسفی مانند آسیبهای عاطفی، روانی، تربیتی و فضای فکری و فرهنگی جامعه (که اغلب توسط روشنفکران رهبری میشود) بررسی خواهد شد تا مشخص شود که مداخلۀ عوامل غیرفلسفی تا چه اندازه در برگزیدن جهانبینی الحادی مؤثر است. پاسکویینی با استفاده از نظریۀ «پدر ناکارآمد» پروفسور ویتز، نقش عوامل روانشناسانه و اجتماعی را در گرایش به الحاد بررسی کرده است.
خلاصه ماشینی:
همچنـين پاسـکوييني اعتقـاد دارد که بسياري از روانشناسان ، روانکاوان و جامعه شناسان در ادبيات علمي نيز اين بازنمـايي را تأييد کرده اند، از جملۀ ايـن افـراد فرويـد (١٩٣٩ - ١٨٥٦)٢ اسـت کـه مـي گويـد جوانـان به محض آنکه اتوريتۀ پدر برايشان از بين مي رود، ايمان خود را دست مي دهند .
زنـدگي کسـاني که دچار الحاد عملي هستند و خدا در زندگي آنها جايگاهي نـدارد و چنـدان مـورد توجـه نيست ، در واقع با ملحدان نظري تفاوتي ندارد و آنچـه در نظـر آنهـا مهـم جلـوه مـي کنـد، ارضاي نفساني حاصل از لذت گرايي مادي در الحاد و دشواري و محدوديت در جهان بينـي ايماني است ؛ چرا که ايمان داشتن نيازمند تغييري اساسي در نحوة نگرش و زندگي خواهـد بود، زيرا ايمان در پهنۀ انتخاب هاي غايي و گزينش اخلاقي آدمي، بـروز و ظهـور فراوانـي مي يابد و در اين صورت بسياري از خودمحـوري هـا، خودخـواهي هـا و لـذت گرايـيهـا را تحت الشعاع قرار مي دهد و محدود مي کند.
توجيه الحاد (تقابل علم و دين ) پيشرفت هاي علمي در عصب شناسي بسياري از متفکران سکولار را بـر آن داشـته اسـت کـه براي باورهاي الحادي خود بنياني علمي فراهم کنند، بـه ايـن معنـا کـه چيسـتي اعتقـادات و باورهاي ديني در افراد را مطالعه کنند و ايـن نکتـه را بـه اثبـات برسـانند کـه ايمـان حاصـل فرآيندي غيرمادي و تلاش معنوي يک فرد و حتي امري فطري و طبيعي نيست ، بلکه حاصـل کارکرد مادي يک بخش مادي در مغز است که با از بين رفـتن آن بخـش مـادي، اعتقـادات و باورها نيز مانند حافظۀ يک رايانه از بين مي رونـد و اساسـا تمـامي اعتقـادات و عقايـد بشـر، منشأيي مادي دارد که کنترل شدني و تغييرپذير است ، پس چيزي بيش از يک پديده يا رخـداد فيزيکي وجود ندارد که بشر بخواهد دلمشغول آن باشد.