چکیده:
خاورمیانه یکی از مهمترین مناطق جهان است که تروریسم بهعنوان یکی از مهمترین تهدیدهای امنیتی، به میزان زیادی آینده این منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. هرچند، دولتها برای مقابله با تروریسم در عرصه بینالمللی، راهبردهای مختلفی را اتخاذ کردهاند؛ اما هیچکدام از این راهبردها تاکنون نتوانسته است مشکل تروریسم در این منطقه را در عرصه بینالمللی حل و فصل کند. این مقاله با بهرهگیری از نظریه مکتب انگلیسی، در پی پاسخ به این پرسش است که با توجه به تدوام بحرانهای تروریستی در خاورمیانه، چه آینده محتمل و مطلوبی میتوان برای روندهای مقابله با تروریسم در سطح بینالمللی ترسیم کرد؟ یافتهها گویای آن است که سناریوی تقویت همبستگی و انسجام جامعه بینالمللی در مبارزه با تروریسم، با ویژگیهایی چون: رهبری جدیتر سازمان ملل متحد؛ تعهد به رعایت حقوق بشر در مبارزه با تروریسم؛ شکلگیری راهبرد عملیاتی منسجم؛ پذیرش صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی برای مجازات عاملان اقدامات تروریستی و تقویت برابری و عدالت اقتصادی، از محتملترین و مطلوبترین چشماندازهای روندهای مقابله با تروریسم در عرصه بین المللی در سه دهه آینده است. هدف این پژوهش، بررسی تهدیدهای برآمده از ترورریسم و فرصتهای مقابله با آن طی سه دهه آینده با همکاری جامعه بینالمللی تحت لوای سازمان ملل است. روش مورد استفاده نویسندگان در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و آیندهپژوهی خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله با بهره گيري از نظريه مکتب انگليسي، در پي پاسخ به اين پرسش است که با توجه به تدوام بحران هاي تروريستي در خاورميانه ، چه آيندة محتمل و مطلوبي ميتوان براي روندهاي مقابله با تروريسم در سطح بين المللي ترسيم کرد؟ يافته ها گوياي آن است که سناريوي تقويت همبستگي و انسجام جامعه بين المللي در مبارزه با تروريسم ، با ويژگيهايي چون : رهبري جديتر سازمان ملل متحد؛ تعهد به رعايت حقوق بشر در مبارزه با تروريسم ؛ شکل گيري راهبرد عملياتي منسجم ؛ پذيرش صلاحيت ديوان کيفري بين المللي براي مجازات عاملان اقدامات تروريستي و تقويت برابري و عدالت اقتصادي، از محتمل ترين و مطلوب ترين چشم اندازهاي روندهاي مقابله با تروريسم در عرصۀ بين المللي در سه دهه آينده است .
لذا با توجه به چنين مقصودي، محور اصلي پژوهش حاضر، پاسخگويي بدين سؤال است که : « با توجه به تدوام بحران هاي تروريستي در منطقه خاورميانه ، چه آيندة محتمل و مطلوبي ميتوان براي روندهاي مقابله با تروريسم در اين منطقه و در عرصۀ بين المللي ترسيم کرد؟» فرضيه پژوهش حاضر نيز بر اين مبنا استوار است که : سناريوي تقويت همبستگي و انسجام جامعه بين المللي در مبارزه با تروريسم ، با ويژگيهايي چون : رهبري جديتر سازمان ملل متحد، تعهد به رعايت حقوق بشر در مبارزه با تروريسم ، شکل گيري راهبرد عملياتي منسجم ، پذيرش صلاحيت ديوان کيفري بين المللي براي مجازات عاملان اقدامات تروريستي و تقويت برابري و عدالت اقتصادي، ميتواند کارآمدترين گزينه از روندهاي مقابله با تروريسم در عرصۀ بين المللي در سه دهه آينده باشد.