چکیده:
در اسلامیسازی علوم، رویکردهای گوناگونی مطرح است. برخی رویکرد حداقلی، برخی میانی و برخی نیز حداکثری است. لازمه برخی از این رویکردها، پالایش و تهذیب علوم موجود و حفظ هویت آن علم است. لازمه برخی دیگر، تاسیس علم جدید است. رویکرد تاسیسی، رویکردی است که در علم دینی اصالت را به معارف و آموزههای نقلی و پشتوانههای متافیزیکی در تولید علم دینی میدهد و یا بر توجه توامان به روشهای مختلف در کسب معرفت تاکید دارند. در تاسیس علم جدید، توجه جدی به مبانی و جهانبینی اسلامی و اصلاح آن بر اساس جهانبینی اسلامی ضروری است. افزون بر این، علم جدید باید از منابع معرفتی و روش متنوعی بهرهمند باشد. نقد عالمانه علوم موجود و تحول در روش علمی از لوازم تولید علم جدید دینی است که از آن به رویکرد «تاسیسی» یاد میشود. استادان ارجمند، حضرات آیات جوادی و مصباح در تفسیر علم دینی، رویکرد تاسیسی و فرامبناگرایی را پذیرفتهاند.در اسلامیسازی علوم، رویکردهای گوناگونی مطرح است. برخی رویکرد حداقلی، برخی میانی و برخی نیز حداکثری است. لازمه برخی از این رویکردها، پالایش و تهذیب علوم موجود و حفظ هویت آن علم است. لازمه برخی دیگر، تاسیس علم جدید است. رویکرد تاسیسی، رویکردی است که در علم دینی اصالت را به معارف و آموزههای نقلی و پشتوانههای متافیزیکی در تولید علم دینی میدهد و یا بر توجه توامان به روشهای مختلف در کسب معرفت تاکید دارند. در تاسیس علم جدید، توجه جدی به مبانی و جهانبینی اسلامی و اصلاح آن بر اساس جهانبینی اسلامی ضروری است. افزون بر این، علم جدید باید از منابع معرفتی و روش متنوعی بهرهمند باشد. نقد عالمانه علوم موجود و تحول در روش علمی از لوازم تولید علم جدید دینی است که از آن به رویکرد «تاسیسی» یاد میشود. استادان ارجمند، حضرات آیات جوادی و مصباح در تفسیر علم دینی، رویکرد تاسیسی و فرامبناگرایی را پذیرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
نقد عالمانه علوم موجود و تحول در روش علمی از لوازم تولید علم جدید دینی است که از آن به رویکرد «تأسیسی» یاد میشود.
همچنین دین نهتنها مغایر با علم نیست، بلکه میزان اساسی برای توزین قوانین علمی است؛ زیرا معارف دینی همان قوانین ثابت الهی هستند (جوادی آملی، 1372، ص156).
در اینجا علم دینی در مقام توصیفی علم نیز معنا مییابد (همان، ص57)؛ زیرا اساسا علم دینی بر علومی قابل اطلاق است که مبانی، ارزشها، موضوعات، مسائل و روشها یا اهدافشان با یکی از مؤلفههای سهگانه دین، یعنی ارزشها، باورها و احکام دارای مرز مشترک باشد و این مهم در نظریهپردازی اتفاق میافتد.
در این بعد از گزارههای توصیفی دینی باید دقت کرد که برای ساماندهی علم دینی، نظریهها و گزارههایی که در علوم انسانی مطرح میشود، حداقل نباید با گزارههای دینی یقینی ناسازگار باشد.
ب) علم دینی در مقام توصیه باور به جهانشمولی دین اسلام و بر حق بودن آن و لازمة پذیرش اصول و فروع آن، به این باور منجر میشود که اسلام در همه عرصههای زندگی بشر ورود دارد و دارای دیدگاه و نقطهنظراتی است که اگر به آنها عمل شود، موجب سعادتمندی و قرب انسان به خداوند خواهد شد.
بنابراین حفظ هویت علوم موجود و پالایش و تهذیب آنها، بدون تغییر مبانی، موضوعات، اهداف، غایات، مسائل و روشهای این علوم، منجر به تولید علم جدید دینی نخواهد شد.
8. اما در خصوص تغییر مبانی علوم موجود و نقش مبانی و جهانبینی اسلامی در تأسیس علم جدید دینی، بهویژه در نظریه فرامبناگراها، سازگاری حداکثری و انطباق کامل و وجود نصوص معتبر از سوی دین ضرورتی ندارد و صرفا احراز عدم ناسازگاری کافی است.