چکیده:
حکایتهای گلستان از برخی جهات از نظایر خود نزد دیگر شاعران حکایت (یا مقامه) پرداز متفاوتند؛ این تمایز به طور عمده از مناسبت نثر و نظمی که در ساختار حکایتها ایفای نقش دارند و کیفیت یک صورت ادبی واحد به آنها میدهند، مایه میگیرد. از این ترکیب نثر و نظم، یک ژانر ادبی پدید آمده است که شکلش متغیر، مصالح هنریاش اغلب از نکات یا اندرز، خرده روایتهای اغلب شناخته و موضوعات، مسایل و رخدادههای واقعی یا مجازی از مقتضیات زندگی آدمی است، تشکیل میشود که در کل معرّف اطلاعات، ارزشهای اخلاقی و اندرزی، زیباشناختی با کیفیتهای متفاوت و مختلف است؛ ارزشهایی که بنا به کیفیت انعکاسشان در حکایت، محتوای تربیتی، معرفت شناختی، سرگرم کنندگی گوناگون متفاوت دارند. در این مقاله کوشیده شده است تا ویژگی این ژانر ادبی در گلستان مورد بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
حکایتهای گلستان سعدی از دید مناسبت و کارکرد دو عنصر نثر و نظم در آنها دکتر محمود عبادیان دانشگاه مفید قم چکیده حکایتهای گلستان از برخی جهات از نظایر خود نزد دیگر شاعران حکایت (یا مقامه) پرداز متفاوتند؛ این تمایز به طور عمده از مناسبت نثر و نظمی که در ساختار حکایتها ایفای نقش دارند و کیفیت یک صورت ادبی واحد به آنها میدهند، مایه میگیرد.
گفتنی است که این حرکت از جزی به کل در حکایتهای سعدی بر مدار جزی و کل منطقی ـ فلسفی، بنا ندارد که در آن کلی از استقرای موارد جزیی، یعنی استنتاج وحدت از کثرت، صورت گیرد؛ علاوه بر آن در اینجا تعمیم در توالی و تقدم و تأخر زمانی ظهور جزیی و کلی رخ نمیدهد، بلکه در توازی، وجود همزمان و همگن دارد؛ تجربهء نثر حکایت مورد نظر با تصویری ـ فکری یک اندیشهء دیگر که تناظر کلی و فراگیر بر نثر حکایت دارد؛ در واقع بخش منظوم حکایت، چشمانداز نظری بر تجربهء بخش اول است و آن را تعمیم میدهد.
صاحبدلی بر او گذر کرد و گفت: ماری تو که هر که را ببینی بزنی؛ یا بوم که هر کجا نشینی بکنی» (سعدی، 61:1376) دیده میشود که در این گونه حکایتها مضروب تجربه به کار گرفته نمیشود که اعادهء کلی ناظر بر موارد جزیی، مندرج در حکایت کند؛ بلکه به ازای هر تجربهء واقعی یا مجازی، شاعر به کلیتی چنگ میافکند که شامل مورد تجربی به طور ضمنی میشود، به آن اعتبار میدهد و صحت عینی ـ عملی آن را تأیید و تضمین میکند.