چکیده:
در این مقاله نویسنده به بررسی پارادوکس عشق در غزلیات سعدی میپردازد و معتقد است که عشق در معنای کلاسیک و اصالت محورش مفهومی واحد، یک دست، بدون تناقض، متافیزیکی و دست یافتنی است، اما نگاه پارادوکسی به عشق آن را درون نوعی تناقض قرار میدهد و این همان پارادوکس حضور و غیاب است. در ادامه برای تبیین سخن خود به شش موضوع میپردازد:
1. عشق متنی و فرامتنی 2. عشق کمال و نقصان 3. عشق خود و دیگری 4. عشق فعال و منفعل 5. عشق نگهداری و ویرانی 6. عشق شباهت و تفاوت.
خلاصه ماشینی:
واسازی عشق در غزلیات سعدی دکتر امیرعلی نجومیان دانشگاه شهید بهشتی چکیده: در این مقاله نویسنده به بررسی پارادوکس عشق در غزلیات سعدی میپردازد و معتقد است که عشق در معنای کلاسیک و اصالت محورش مفهومی واحد، یک دست، بدون تناقض، متافیزیکی و دست یافتنی است، اما نگاه پارادوکسی به عشق آن را درون نوعی تناقض قرار میدهد و این همان پارادوکس حضور و غیاب است.
بسیار برمیخوریم که این شواهد خود نشاندهندة آن است که سعدی دربارة وصل سخن نمیگوید و عشق سعدی چونان هر عشق دیگری با وصل همراه نیست و آنچه به چشم میخورد، تنها امید وصال است و اگر گاه با وصلی روبهرو میشویم، امری موقتی است.
در واقع اگر این موضوع را ساختارگشایی و واسازی کنیم، درخواهیم یافت که آنچه برای عاشق اهمیت دارد، بیان احساس، درد و حال خویش است و نه معشوق.
حال با درنظر گرفتن این نکته به این ابیات توجه کنید: کافر و کفر و مسلمان و نماز و من و عشق* هر کسی را که تو بینی به سر خود دینیست* (همان: 606) بنابراین آنچه مراد عاشق است، عشق و درد آن است و لزوما معشوق مراد نیست.