چکیده:
پژوهش حاضر تاثیر سازوکارهای مدیریتی راهبری شرکتی شامل ویژگیهای هیاتمدیره (اندازه و استقلال) و مدیرعامل (دوگانگی، نفوذ و مدت تصدی) بر ریسکپذیری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار میدهد. در این پژوهش انحراف معیار باقی مانده مدل سه عاملی فاما–فرنچ (ریسک غیر سیستماتیک) به عنوان جانشین ریسکپذیری شرکت در نظر گرفته شده است. همچنین آثار سه متغیر اهرم مالی، نرخ بازده داراییها و سن شرکت که انتظار می رفت بر روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته تاثیرگذار باشد، کنترل گردید. با بررسی 127 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1387 تا 1392 و با بهره گیری از تحلیل رگرسیونی پانل دیتا، نتایج پژوهش نشان می دهد، اندازه و استقلال هیاتمدیره و نفوذ مدیرعامل بر ریسکپذیری شرکتها تاثیر گذار بوده لکن شواهدی حاکی از تاثیر مدت تصدی و دوگانگی نقش مدیرعامل بر ریسکپذیری مشاهده نگردید.
خلاصه ماشینی:
با بررسي ١٢٧ شرکت پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طي دوره زماني ١٣٨٧ تا ١٣٩٢ و با بهره گيري از تحليل رگرسيوني پانل ديتا، نتايج پژوهش نشان ميدهد، اندازه و استقلال هيئت مديره و نفوذ مديرعامل بر ريسک پذيري شرکت ها تأثيرگذار بوده لکن شواهدي حاکي از تأثير مدت تصدي و دوگانگي نقش مديرعامل بر ريسک پذيري مشاهده نگرديد.
پرداختن به اين موضوع از اين حيث داراي اهميت است که ميتواند به پژوهش گران ، سرمايه گذاران ، فعالان و خصوصا سياست گذاران بازار سرمايه کمک نمايد تا تأثير سازوکارهاي مديريتي راهبري شرکتي (ويژگيهاي هيئت مديره و مديرعامل ) را بر کاهش مشکل نمايندگي از منظر "انتخاب سطح بهينه ريسک اختصاصي توسط مديران " و در نهايت بهبود عملکرد شرکت ، مورد ارزيابي قرار دهند.
با توجه به اين امر و بر اساس پيشينه نظري و تجربي، سؤالات زير به عنوان مبنايي براي طرح فرضيه هاي پژوهش مطرح ميگردد: آيا اندازه و استقلال هيئت مديره بر ريسک اختصاصي شرکت تأثيرگذار است ؟ آيا دوگانگي نقش ، نفوذ و مدت تصدي مديرعامل بر ريسک اختصاصي شرکت تأثيرگذار است ؟ ٢- مباني نظري و مروري بر ادبيات موجود رابطه بين سهامداران و مديران شرکت ها، حاوي تضاد منافعي است که از جدايي مالکيت و کنترل ، تفاوت اهداف و عدم تقارن اطلاعاتي بين آنان ناشي ميشود (دي ١، ٢٠٠٨).
3 Cheng 4 Cadbury 5 Coombes and Wong 6 Jensen 7 La Porta et al رئيس هيئت مديره ، باعث کاهش قدرت تصميم گيري مديرعامل و عدم هماهنگي او با هيئت مديره مي گردد و اين امر تضعيف عملکرد شرکت را در پي دارد.