چکیده:
سعدی در خلق آثارش به کنایه بهعنوان یکی از پایههای ارزشی - هنری زبان
آهمیت: بسیار, داده ی علاود بر کنایاتی که خود ساختهه از کنایات متداول بهره
برده است که این امر نشان از تسلط زبانی ای به زیر و بم تاثیرگذاری زبان بر
مخاطب است. در این مقاله نویسنده کوشیده است تا با نشان دادن برخی از
کنایات در زبان سعدی» ویژگیهای هنری و زبانی آن را توصیف نماید.
خلاصه ماشینی:
منظور دکتر وحیدیان کامیار این است که مثلا در بیت زیر از سعدی: دیر آمدی ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست (سعدی، 1367، ج 1: 63) ما ابتدا تصویر کسی در نظرمان مجسم میشود که دامن فردی را به دست گرفته است، سپس از این شکل عینی و تصویری، ذهنمان به مفهوم دور آن یعنی «تو را رها نمیکنم» منتقل میشود.
در اینجا چند نمونه از این دست تکرارها که با بهرهگیری از کنایه شکل میگیرد، آورده میشود: تکرار و کنایه (کنایههای جناسگونه) در این نوع کنایه، هستۀ کنایه ثابت میماند و تکرار میشود، اما دیگر اجزای تشکیلدهندۀ آن تغییر میکند؛ مثلا در بیت زیر: از دامن تو دست ندارم که دست نیست بر دستگیر دیگرم، ای دوست دست گیر (سعدی، 1367، ج 1: 451) کنایهها یکی «از دامن تو دست ندارم» است و دیگری «دست نیست...
سعدی در اینگونه کنایهها، گرچه بیشتر از کنایههای متداول در زبان مردم سود میبرد، اما با شکل نمایشی و تصویری قدرتمندی که با تأکید بر قرینهها، برای عینی کردن معنی ظاهری کنایه میآورد، یا تشخیصی که به آن میبخشد، به قول داستاننویسان، فضای مناسبی را خلق میکند که ما مجذوب فضا و اجزا و عوامل موجود در آن میشویم و ذهنمان کمتر اجازه مییابد که به معنای دور آن منتقل شود و همین شگرد سبب نوعی تصویرگرایی کنایهای میشود.