چکیده:
جنبش های عصر اموی از تنوع ایدئولوژیکی زیادی برخوردار هستند. اما دقت در این حرکتها نشان می دهد که یک نقطه مشترک در اکثر آنها وجود دارد؛ آن هم حضور فعال موالی و غیر عر بها بویژه ایرانیان می باشد. هر چند که بسیاری از این حرکت ها با رهبری عرب ها شروع شده، اما بزودی به طرف شرق و ایران رفته، رنگ و بوی دیگری گرفته اند.
این حرکت ها شکل و رنگ مذهبی داشته و حتی از تعصبات شدید دینی الهام گرفته اند. ولی هر چه به طرف مرزهای اسامی بویژه در شرق رفت هاند، رنگ و بوی غیرمذهبی و بیشتر ایرانی گرفته اند. در بین مخالفان بنی امیه، خوارج و شیعیان بیشترین حرکت ها را داشته و موالی ایرانی نیز در این حرکت ها بیشترین حضور را داشته اند. مورخین وابسته به فرق مختلف اسامی سعی در مصادره این حرکت ها به نفع گروه خود کرد هاند؛ اما تحلیل آنها بیشتر در جهت نادیده گرفتن خواسته های اجتماعی شرکت کنندگان این قیام ها بخصوص موالی بوده است.
خلاصه ماشینی:
مورخین وابسته به فرق مختلف اسلامی سعی در مصادره این حرکت ها به نفع گروه خود کرده اند؛ اما تحلیل آنها بیشتر در جهت نادیده گرفتن خواسته های اجتماعی شرکت کنندگان این قیام ها بخصوص موالی بوده است.
آنها بزودی با پذیرش اسلام خود را بر جان و مال مسلمانان حاکم دیدند در این دوران با توجه به سیاست های مذهبی – نژادی امویان، حرکت ها و شورش هایی علیه آنها شکل گرفت که ایرانیان در بیشتر آنها نقش داشتند.
هرچند که در حرکت خوارج در دهه های بعد، ایرانیان در مقام رهبری حرکت هم ظاهر شدند؛ اما در آغاز نقش رهبری، صرفا بدست عرب ها بود و آنها در این دوران، حرکت ضد اسلامی نداشتند، زیرا تصور جایگزینی برای دین اسلام وجود نداشت.
حرکت های عصر اموی اکثرا در عراق ریشه گرفتند وبه نواحی شرقی ایران کشیده شدند در حالی که درعصر عباسی این حرکت ها، بیشتر از شرق بویژه خراسان نشأت می گیرند و رنگ و بوی ایرانی آنها بیشتر بود.
با وجود آنکه گفته می شود، خوارج اولیه همگی عرب بوده اند، از سه تن خارجی که تصمیم گرفته بودند در یک زمان علی(ع)، عمروبن عاص و معاویه را بکشند؛ یکی از آنان به نام داوود که مأمور کشتن عمرو بن عاص بود از موالی بنی العنبر بوده است (مقدسی، 1352: 240).
حتی در سپاه قطری بن فجاه در ایران، تعدادی زرتشتی نیز وجود داشتند و درجنگ های خوارج به آنها کمک می کردند (ابن ابی الحدید، ، 1369:ج2/ 367).