چکیده:
در این مقاله ابتدا کارایی نسبی شرکت های فعال در صنعت ساخت قطعات خودرو با استفاده از تحلیل پوششی داده ها، ارزیابی شده و سپس ارتباط بین کارایی با بازده سهام در این شرکت ها مورد آزمون قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران و نمونه آماری شرکت های فعال در صنایع ساخت قطعات خودرو می باشند. در این پژوهش روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و از تحلیل رگرسیون، آزمون معنی دار بودن b (شیب خط رگرسیون)، تحلیل ضریب همبستگی پیرسون (r) و آزمون مقایسه میانگین های دو جامعه استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که بین کارایی نسبی و بازده سهام رابطه معنی داری وجود دارد و نمی توان نتیجه گرفت بازده سهام شرکت های کارا از بازده سهام شرکت های ناکارا بیشتر است.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش متدولوژي تحليل پوششي داده ها، به عنوان متدولوژي مبناي ارزيابي عملکرد شرکت هاي سرمايه گذاري پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران معرفي شده و مورد بحث و بررسي نيز قرار گرفته است نتايج به دست آمده نشان ميدهد که با استفاده از متدولوژي DEA ميتوان کاستي موجود در فرمول هاي حوزه امور مالي و مهندسي مالي را که در رابطه با محاسبه کارايي شرکت هاو واحدهاي اقتصادي وجود دارد به خوبي برطرف کرد و از مزاياي اين روش در جهت افزايش کارايي واحدهاي اقتصادي به عنوان اولين و مهمترين جزء اقتصاد کشور سود جست ، در نتيجه با افزايش بهره وري آنها، تخصيص بهينه منابع محدود را بيش از پيش و با در نظر گرفتن ديدگاه هاي کارشناسي شده مديران به عنوان هدف اصلي فراهم آورد.
٣- فرضيه هاي پژوهش در اين مقاله فرضيات زير مورد آزمون قرار ميگيرد: ١) بين کارايي نسبي مالي شرکت ها (تجزيه وتحليل از روش DEA) و بازده سهام رابطه معنيداري وجود دارد.
همچنين با توجه به ماهيت وروديها و قابل کنترل بودن آنها توسط مديريت از مدل هاي CCR ،BCC و NIRS به منظور اندازه گيري کارايي فني و مقياس و نوع بازده به مقياس واحدها استفاده شده است ، همچنين اين مدل ها راه کارهايي را براي کارا شدن واحدهاي ناکارا ارائه ميدهند و در نهايت واحدهايي که در مدل CCR ميزان کارايي آنها برابر «يک » باشد، به وسيله روش هاي سوپر کارا (روش اندرسون و پترسون ) رتبه بندي ميشوند.