چکیده:
ابونصر فارابی (295-339 ه.ق.) فیلسوفی است که در سرزمین ایران پس از اسلام پدیدار گشته و از آشناترین فلاسفه نسبت به دانش روز است که در محدوده زمان خود گامهای بسیار مهمی در تاسیس فلسفه اسلامی برداشته است. فارابی همچون ابن سینا در کنار فلسفه و دیگر علوم به عرفان نیز گرایش داشته است و در عرفان عملی وی زهد، عدم دلبستگی و زندگی توام با انزوا دیده میشود و بر اساس آن در عرفان نظری نیز دارای نظرات و آثاری است.
آنچه در پژوهش حاضر محل نظر میباشد، این است که آیا فارابی علاوه بر صاحب فن بودن در حوزههای علمی بر شمرده شده، عارف نیز به حساب میآید؟ آیا دلایلی برای انتخاب وی در سلک عرفان نظری و نسبت وی با عرفان عملی وجود دارد؟ از این رو این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی متوجه اثری است با عنوان فصوص الحکم که از آن فارابی میباشد و دیگر آثاری که از وی به جا مانده تا تصویر عرفان و تصوف نظری و عملی وی را ترسیم سازد.
خلاصه ماشینی:
آنچه در پژوهش حاضر محل نظر میباشد، این است که آیا فارابی علاوه بر صاحب فن بودن در حوزههای علمی بر شمرده شده، عارف نیز به حساب میآید؟ آیا دلایلی برای انتخاب وی در سلک عرفان نظری و نسبت وی با عرفان عملی وجود دارد؟ از این رو این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی متوجه اثری است با عنوان فصوص الحکم که از آن فارابی میباشد و دیگر آثاری که از وی به جا مانده تا تصویر عرفان و تصوف نظری و عملی وی را ترسیم سازد.
ابراهیم مدکور در مقالهای که با عنوان نظریه سعادت و اتصال در عرفان فارابی و ابن سینا نگاشته و به سال 1359، در مجله آموزش و پرورش به شماره 84 چاپ شده است، قائل به مذهب فلسفی برای فارابی است که مهمترین جزء و در قله آن، نظریه او در باب تصوف را میبیند.
(شریف، 1362، ج1: 643) شاید از این رو است که شاگرد شهرهای نداشته که همچون برخی از تلامیذ، سیره و تعالیم استاد خود را بنگارد و شرح دهد و تنها یحیی بن عدی شاگرد شناخته شده وی میباشد که او نیز با وجود اینکه از دوستان نزدیک ابن ندیم صاحب الفهرست است، ولیکن این آشنایی حتی منتج به معرفی فارابی در الفهرست در بیش از چند سطر نمیشود.
(محمود، 1967: 423) او معتقد است که تنها روح قدسی و نفس ناطقه انسانی که از کدورات عالم مادی عاری شده و از حجاب جسمانی مبری و منزه گردیده است، میتواند ملائک را ملاقات کند و به واسطه شدت استعدادی که برای این نفس ناطقه انسانی وجود دارد، میتواند از آنها کسب علوم حقیقی و معارف الهی را داشته باشد.