چکیده:
در این پژوهش، خطاهای دو بیمار زبانپریش بروکا و یک بیمار ترانسکرتیکال حرکتی در تولید اسمهای ساده و مرکبی با ساختار «اسم+اسم»، «صفت+اسم» و «اسم+ستاک فعل» مورد مطالعه قرار گرفت. سپس نشانداری این خطاها، با توجه به نظریه بهینگی پرینس و اسمولنسکی (Prince & Smolensky, 1993) بررسی شد. خطاها و فرایندهای واجی بیماران زبانپریش، در تکالیف نامیدن در مواجهه با و یا تکرارِ 32 اسم ساده و 32 اسم مرکب، بر اساس الگوهای حذف، پیشینشدگی، انسدادیشدگی، حذف همخوان پایانی، کوتاهشدگی خوشه همخوانی پایانه هجا و واکداری همخوانهای گرفته آغازه هجا تحلیل شدند. یافتهها نشان دادند که خطاهای این بیماران واجیاند و در هیچ یک ازخطاها فرایند درج در رفتار زبانی بیماران مشاهده نمیشود. فرایند حذف و کوتاهشدگی در خوشههای پایانی واژهها صورت میگیرد، در حالیکه فرایند واکداری بیشتر در همخوانهای گرفتة آغازه هجا رخ میدهد. مرتبهبندی محدودیتها در خطاهای بیماران نشان میدهد که آواهای پیشزبانی در مقایسه با آواهای بدنهای و نیز انسدادیها در برابر سایشیها بینشان هستند. این آواها، به ترتیب از طریق محدودیتهای نشانداری *بدنه زبانی و *سایشی نشان داده شده و نظریه نشانداری یاکوبسون (Jakobson, 1972) را تأیید میکنند. بیماران زبانپریش بروکا و ترانسکرتیکال حرکتی بیشتر همخوانهای گرفته واکدار را در آغازه هجا به کار میبرند. این امر با یافتههای یاکوبسون (Jakobson, 1972) همخوانی ندارد و نمایانگر آسیبپذیرتر بودن همخوانهای انسدادی بیواک در مقایسه با جفتهای واکدار است. در میان واکهها، واکههای افراشته بینشانترین واکهها هستند.
خلاصه ماشینی:
نشان داری در بیان شفاهی و تکرار بیماران زبان پریش : 1 مطالعه ای بر پایه رویکرد بهینگی 2 موسی غنچه پور تاریخ دریافت : ١٣٩٦/٠٤/٢١ تاریخ پذیرش : ١٣٩٧/٠٦/٠٥ چکیده در این پژوهش ، خطاهای دو بیمار زبان پریش بروکا و یک بیمار ترانس کرتیکال حرکتی در تولید اسم های ساده و مرکبی با ساختار «اسم +اسـم »، «صفت +اسـم » و «اسم +ستاک فعل » مورد مطالعه قرار گرفت .
در زبــان شناســی ساخت گرایی (١٩٤١ ,Jakobson ;١٩٣٩ ,Trubetzkoy ;١٩٣٥ ,Hjelmslev) و واج شناسی زایشی (١٩٦٥ ,Kiparsky ;١٩٦٨ ,Halle &Chomsky ) نشان داری نقش کلیدی بر عهـده دارد و بـه ایـن مفهـوم اســت کـه همــه سـاخت هـای زبـانی دارای دو ارزش نشـان دار و بـی نشـان انـد.
بررسی گفتار آزاد بیماران زبان پریش بروکا، ورنیکه و انتقالی نشان می دهد که این بیماران همخوان های انسدادی واک دار را به جای جفت بـی واک آن ها به کار می برند (١٩٧٣ ,Blumstein).
به این منظور، خطاهای بیماران زبان پـریش در تولید اسم های ساده و مرکب متشکل از «اسم +اسم »، «صفت +اسم » و «اسم +ستاک فعل » بررسی می شوند تا شواهد لازم برای سنجش اعتبار نظریه نشـان داری (١٩٧٢ ,Jakobson) بـه دسـت آیـد.
خطاهای زبانی بیمـاران زبـان پـریش بـا توجـه بـه نظریه بهینگی پرینس و اسمولنسکی (١٩٩٣ ,Smolensky &Prince ) بررسی می شوند تا مشـخص شود که رویکرد بهینگی چه تبیینی از نشان داری یاکوبسون در زبان فارسی ارائه می دهد؟ ٢.
بـه بیـان دیگـر، اعمـال محدودیت ها بر داده های بیماران زبان پریش نمایانگر آن است که واک داری همخوان هـای گرفتـه آغازه هجا مشخصه بی نشان است .