چکیده:
در این نوشتار به بررسی دیدگاه ابنسینا دربارۀ دشوارۀ حیث التفاتی و صدق خبر در مورد گذشته و آینده می-پردازیم، که در آن متعلَّق معرفت وجود ندارد. نشان خواهیم داد که پیوند شدیدی بین حیث التفاتی مشهور علم و صدق خبر وجود دارد و ما میتوانیم در مشخص کردن دیدگاه ابنسینا از هر دو بحث یاری جوییم. سپس به تعارضی در حیث التفاتی نزد ابنسینا اشاره میکنیم: در علم به معدومهای مثل زمان آینده، او نخست میگوید صورت ذهنیای که از آن معدومها در ذهن داریم نسبتی با واقع ندارند ولی سپس همانجا بیدرنگ، به اثبات چنین نسبتی میپردازد! ما میکوشیم تا جایی که امکان دارد به حل این تعارض بپردازیم و در پایان میزان کارایی دیدگاه(های) ابنسینا؛ یعنی ذهنی محض بودن و بالقوهبودن علم، دربارۀ این معدومها را مشخص بکنیم.
خلاصه ماشینی:
بدين سان پيوند شديدي بين حيث التفاتي مشـهور علـم و صـدق خبـر وجـود دارد و مـا ميتوانيم در مشخص کردن ديدگاه هاي انديشمندان ، از جمله ابن سينا، از هـر دو بحـث ياري جوييم ؛ چنان که ابن سينا خود، دربارة متعلق گذشته و آينده ، هم در مورد علم و هم در مورد خبر، هر دو، بحث کرده است .
اکنون ميتوان به دشوارة يادشده پرداخت : در علـم بـه گذشـته و آينـده کـه متعلـق معرفت وجود ندارد، علم چگونه ميتواند مضاف به عدم باشد؟ در پاسخ بايد دانسـت کـه در التعليقات در بحث اضافه ، نکاتي وجود دارد که دربارة حيث التفاتي در مورد گذشـته و آينده و در فهم اين که علم چگونه حاکي از معلوم ، از جمله حاکي از معلوم معدوم ، اسـت بسيار سودمند است .
: ٤٧ و ٤٣٢-٤٣١؛ شــيرازي، ١٩٨١: ١٩٥-١٩٤؛ شــيرازي، ١٣٨٢: ١٢٤؛ نراقــي، ١٣٨٠: ٤١٦-٤١٤ و ٤٤٩؛ حلي، ١٤١٩: ٣٣٠؛ حلي، ١٤٢١: ٤٦٩؛ علوي عاملي، بيتا: ٥٩ و ٦٨-٦٣ و ١٦٣؛ حائري مازندراني، ١٣٦٢: ٣٢٦-٣٢٤٩؛ مصباح يزدي، ١٣٨٦-الـف : ٢٨٦-٢٧٩؛ مصـباح يـزدي، ١٣٨٧: ١٩٩-١٩٨؛ شاکري، ١٣٨٩: ١٥٤-١٥٣؛ رضايي، ١٣٨٤: ٩٤-٩٣؛ حائري يـزدي، ١٣٨٠: ١٢٠-١١٩؛ ملکيان ، ١٣٦٩: ٦٠٥-٦٠١١٠؛ و نيز بسـنجيد بـا: برهـان مهريـزي و فياضي، ١٣٨٩: ٢٠-١٩ و ٢٣) و به بحث بالقوة يادشـده توجـه نکنـيم )، در ايـن صـورت اشکال اين است که : فرق جملۀ صادق و کاذب در چيست ؟ اگر بگوييم «قيامـت تحقـق نخواهد يافت »، آيا اين با ملاک يادشده صادق نخواهد بود؟ چون «قيامت » را ميفهميم و «تحقق نخواهد يافت » را ميفهميم و «تحقق نخواهد يافت » را (که در نفس است ) بر «قيامت » (که در نفس است ) حمل ميکنيم .