چکیده:
دوران حکومت سلطان ابوسعید ایلخانی» آخرین سلطان مقتدر این دولت با شخصیتی به نام امیر چوپان پیوند
خورده است. در حقیقت عاملی همچون صغر سن آبوسعید بهانهای شد تا اولجایتو فرزندش را به دست امیر چوپان که
از فرماندهان بزرگ و مقتدر دولتش بود» بسپارد. به این ترتیب امیر چوپان به مدت چندین سال با سمت امیرالامرایی
دولت ایلخانی» به نام سلطان ابوسعید و در واقع به کام خود» مشغول سروسامان دادن اوضاع کشور شد؛ تا این که
سرانجام این سیاستمدار بزرگ در سال ۷۲۸ ه.ق به دستور ابوسعید کشته شد. مسئلهای که این پژوهش قصد دارد آن
را با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانهای مورد واکاوی قرار دهد؛ فرآیند به قدرت رسیدن امیر چوپان
با تکیه بر فراز و فرود های روابط وی با دستگاه سلطنت ابوسعید و مهم تر از این مسائل» بررسی علل و انگیزههای
قتل امیر چوپان و تلاشهای وی به منظور جلوگیری از سقوط خود»ء در قالب همین روابط میباشد.
خلاصه ماشینی:
بی تردید شرایط سلطنت به گونه ای پیش می رفت که ابوسعید را در بین دو راهی قرار داده بود، بدین صـورت کـه وی ثبات و آرامش دولتش را مدیون درایت و شجاعت امیر چوپان می دانست ؛ به طوری که به آسانی حاضر نبود بـه حـذف امیـر چوپان از سیاست اقدام نماید و از سویی، آینده ای را برای خود تصور می کرد که در آن تنها خانـدان چوپـانی رشـتۀ جمیـع کارهای کشوری و لشکری را بر عهده خواهند گرفت ، تا جایی که جز اسم سلطنت چیز دیگری برای او باقی نخواهد ماند.
دمشق خواجه تنها فرد از خاندان چوپانی بود کـه در سلطانیه باقی مانده بود؛ و در شرایطی که دربار مهیای دسیسه چینی بود، پسر امیر چوپان در حرم دیده شد و ابوسـعید نیـز به «بهانۀ دست اندازی به حرم سلطان فقید»(ابن بطوطـه ، ١٣٣٧: ج ١-٢/ص ٢٢٠) تصـمیم بـه کشـتن او گرفـت .
امیر چوپان پس از این واقعه در وضعیت فوق العاده ناگواری قـرار گرفتـه بود، به طوری که ابتدا تصمیم گرفت به ترکستان نزد قاآن برود و با یـاری او بـه ایـران حملـه کند(میرخوانـد، ١٣٣٩: ج ٥/ص ٥٢٠)؛ اما از آنجا که روابط دوستی ما بین ملک غیاث الدین کرت و امیر برقرار بود، افزون بر مخالفت های فرزندانش تصمیم گرفت به همراه جلوخان خواهرزادة ابوسعید به کرتیان پناهنـده شـود(ابن بطوطـه ، ١٣٣٧: ج ١-٢/ص ٢٢١).
با وجود آنکه چوپان از سرنوشت امیـر نوروز در عصر غازان کاملا آگاهی داشت ، اما خود نیز به آل کرت پناهنده شد و پروندة ایـن فـرد مقتـدر ایلخـانی بـه فرمـان ابوسعید و به دست ملک غیاث الدین کرتی بسته شد.