چکیده:
تدوین و تحکیم دیپلماسی انرژی به مثابه بخشی بنیادین از سیاست کلان خارجی، برای کشوری چون ایران که از ذخایر گسترده انرژی خام و توان تولید انواع انرژیهای راهبردی برخوردار است، ضرورتی اجتنابناپذیر محسوب میشود. ضرورتی که با شکلدهی به رفتار راهبردی ایران در عرصه مناسبات بینالمللی، میتواند و میباید بر افزایش سهم ایران از بازار جهانی اقتصاد تمرکز کند و مبنایی برای توسعه اقتصاد داخلی و تسهیل همکاریهای منطقهای و بینالمللی فراهم آورد. هرگونه ظرفیتسازی دیپلماتیک به منظور گسترش مبادلات تجاری و ارتقای قابلیتهای اقتصادی ایران نه تنها درآمدهای ملی کشور را افزایش میبخشد و روند توسعه اقتصاد ملی را شتابان میسازد، بلکه زمینه عبور از تهدیدات منطقهای و فرامنطقهای و پاسخگویی به محدودیتهای ژئوپلتیک را هموار مینماید. این مقاله بهمنظور شناسایی جایگاه دیپلماسی انرژی در اسناد راهبردی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دهه 1380- 1390 و با بهرهگیری از رهیافت نظری وابستگی متقابل پیچیده، مروری تحلیلی بر حداقل سه سند بالادستی مرتبط با انرژی دارد تا مشخص سازد در دهه اشاره شده مفهوم و جایگاه دیپلماسی انرژی و مولفههای آن، در کانون سیاستگذاریها و راهبردسازیهای سیاست خارجی و مدیریت اقتصادی ایران قرار نداشته و بیتوجهی به ظرفیتهای پیدا و پنهان آن، بازماندگی از مسیر توسعه و قدرتیابی اقتصادی و سیاسی را به همراه داشته است.
خلاصه ماشینی:
درحالیکه بیشترین درآمدهای ملی ایران از فروش منابع انـرژی و ذخـایر زیرزمینـی نفت و گاز تأمین میشـده و حجـم گسـترده ای از دادوسـتدهای بین المللـیاش پیرامـون حــوزة انــرژی میچرخیــده اســت ، طراحــی مختصــات دیپلماســی انــرژی و شناســایی رویکردهای راهبردی و بلندمدت یا میان مدت برای پیوند زدن دو حوزة اقتصاد انـرژی و سیاست خارجی، در سراسر دهه ١٣٨٠ توجه بایسـته ای دریافـت نکـرد و بـرغم وجـود معاونت اقتصادی در سـاختار اداری وزارت امـور خارجـه ، هنـوز هـم مفـاهیمی چـون دیپلماسی انرژی و دیپلماسی اقتصادی در حاشیۀ سیاست گذاریهای خارجی جمهـوری اسلامی قرار گرفته اند و اساسا الگـویی جـامع و مـدون بـرای سـامان دهی بـه مجموعـۀ سیاست های معطوف به افزایش مناسبات در حوزة مبادلات انرژی وجود نداشته و ندارد.
توجه به ماهیت درهم تنیده و مناسبات متقابل دو عرصه سیاست خارجی و اقتصـاد و تکیه بر سازوکارهای خط مشیگذاری و تصمیم سـازی در عرصـه سیاسـت خـارجی کـه موجد قـدرت اقتصـادی و خـالق فرصـت های توسـعه ملـی باشـد، نشـان میدهـد کـه دادوستدها و همکاریهای معطوف به تجـارت انـرژی بـه عنـوان کـالایی راهبـردی در تجارت بین الملل به همان اندازه تأمین امنیت خطوط انتقـال انـرژی و البتـه دسـتیابی بـه فن آوری های پیشرفته فنی و تخصصی به منظور افـزایش بهـره وری اهمیـت دارد بـه ویژه آنکه عرصه انرژی هم با مقوله قدرت و امنیت ارتباط دارد و هم نقشی در اقتصاد ملی و جهانی دارد یعنی از یک طرف در حوزه داخلی تاثیرات عمیقی بـر جـای میگـذارد و از طرف دیگر در عرصه خارجی و بین المللی نقش آفرین است .