چکیده:
مقدمه: در یک دهه اخیر، پژوهشها درباره بهزیستی ذهنی کودک بهعنوان موضوع مهمی در سیاستگذاری اجتماعی و سلامت، افزایش یافته و ابزارهای زیادی برای سنجش بهزیستی ذهنی کودک بر اساس برخی نظریهها که قابلیت تبیین این مفهوم را دارند، طراحی شده است، بهطوریکه انتخاب ابزار مناسب در بین شمار سنجهها امری چالشی است. هدف اصلی این پژوهش، مرور مطالعات بهزیستی ذهنی کودک و بررسی انواع تعاریف نظری و عملیاتی و ارائه یک دستهبندی منظم از تعاریف و سنجههاست.
روش: مطالعه از نوع مرور روایتی است که اطلاعات از طریق جستجوی نظاممند در پایگاهها دادههای الکترونیک در تاریخ دیماه 1396 جمعآوری شد.
مرور انتقادی منابع: مفهوم بهزیستی در چارچوب سه نظریه متمایز تعریف شده است؛ نظریه لذتگرایی، نظریه خواستهها و نظریه مبتنی بر نیاز. دراینبین، بهزیستی ذهنی کودک در چارچوب دو نظریه نخست که به جنبههای ذهنی بهزیستی اشاره دارد مفهومسازی شده و به معنای غلبه احساسات مثبت بر عواطف منفی و رضایتمندی کودک از زندگیاش است. ابزارهای متعدد سنجش بهزیستی ذهنی کودک را در یک دستهبندی کلی میتوان به دو شکل «سنجههای کلی/سنجههای خاص» و «سنجههای تکسوالی/سنجههای چند سوالی» تقسیم کرد. بیشتر سنجههای بهزیستی ذهنی کودک، در کشورهای توسعهیافته و ثروتمند ساخته شدهاند. پرکاربردترین سنجههای بهزیستی ذهنی کودک، انواع مقیاسهای رضایت از زندگی، شادکامی، روابط با همسالان، خانواده و دیگران و عزتنفس است. یافتهها نشان داد در پژوهشهای داخلی، بهزیستی ذهنی کودکان کمسن کمتر ارزیابی شده است.
بحث: مرور منابع نشان داد بهزیستی ذهنی کودک در چارچوب نظریههای بهزیستی بزرگسالان تعریف شده و در سنجش این مفهوم عموما کودک بهمثابه بزرگسالی نابالغ در نظر گرفته شده است. پژوهشگران از انواع شاخصهای ترکیبی جهت سنجش ابعاد عاطفی و شناختی بهزیستی ذهنی کودکان جوامع مختلف و ردههای سنی متفاوت استفاده کردهاند و اطلاعات از طریق مشارکت مستقیم کودک، گزارش والدین و گزارش مربیان جمعآوریشده است. در این راستا، مناقشاتی بر سر توان شناختی کودک و مشارکت مستقیم کودک در فرایند تحقیق وجود دارد.