چکیده:
این جقار پاسخی است اندیشه ورزانه بدین پرسش بنیادین که :چرادرروزگارماکه روزگاردانش وآزمون های دانشورانه وپیشرفت های شگرف درفناوری وابزارسازی است به گونه ای شگفتی انگیزوپرسمانخیزبازگشتی پرشوربه اسطوره وجهان اسطوره ای دیده می شود.برترین واشکارترین نموداین بازگشت را درهنرسینما می بینیم که هنری است به یکبارگی پدیدآوردۀ روزگارنو.دراین جقارکوشیده شده است که پاسخی ژرفکاوانه بدین پرسش داده شود.چرادرروزگاری که می توانیم ان راروزگاردرخشندگی درخوداگاهی بدانیم بگونه ای ناخوداگاهانه جهان فسونباررازرامی جوییم وبه سده های میانین بازمی گردیم که انهار اسده های تاریکی می دانندومی خوانند.
خلاصه ماشینی:
خاســتگاه وبنياد اين توانمندي وچيرگي برگزاف وبي مانند نيز،بدرســت وبي گمان آن اســت که جهان بروني ماجهاني اسـت يکسـره ناسـاز وناهمتر،از با سـاختاروسـرشـت اسـطورهاگرفراخ بنگريم وکلان ، ازســويي وازســويي ديگر،ژرف وباريک ،درما،درون وبرون ،نهادوياد؛انگيزه وانديشــه ،آموزه وافروزه ،ناخودآگاهي وخودآگاهي،پيوندي نيک دوگانه وناسـازوارانه {=پارادکسيکال }بايکديگردارند؛ناسازوارگي{=پارادکس }درميان هرکدام ازاين جفت هاي ناسـازوهماوردودرکشاکش بايکديگر،بدان ناسازوارگي مي ماند که مينوراست ؛باگيتي ياروز و روشـنايي راست ،باشب وتيرگي ياجان راست ،باتن يا آسمان راست ، بازمين يانرينگي راست ،بامادينگي يامودي راسـت ،بازني ياهرناسـازواري ديگرهمانندآنها.
اين گونه از نموداري وآشــکارگي،خود، نمونه اي ديگرازناســـازوارگي اســـت :پيدايي درنهفتگي ونهفتگي درپيدايي،هرچه بيش ازبرون گيتي وپيدايي وپديداري آن بگسـليم وراه به بنيادها ونهفته هاي آن ببريم سـرشت وساختارگيتي که ناسازوارگي است ، به ناچار بيش روشن وآشکارخواهدشد.
ستاني ازآن روي که روزگار ماروزگار دراز دستي وستمگاري روز اسـت برشـب ، شـب ،خشـماگين وکين توز وسـتيزه جوي، هرزمان که بتواند وبه هرشــيوه ، درقلمروهايي که درفرمان اوســت ،به ســتيز وآويزباروز برمي خيزد و بر او کين مي توزد وخشــم وخروش خويش رافرومي نشـاند:قلمروهايي چون رؤيا وهنروهرآنچه با انگيزش هاي نهادين ونهاني وناشناختۀ آدمي درپيوند است .
يکي ازنمودهاي آســيبشــناختي اين نا ترازمندي شــکافنده وگســلاز درميان درون وبرون ، گرايش شــورمندانه به اســطوره اســت وراز وآيين وافســون وهرآنچه آن رااســطوره واره مي توانيم ناميد،دراين روزگار که بيش آن راروزگار روشـنايي نمي توانيم خواندوروزگاردرخشندگي ستوه آورنامي است برازنده ترآن را،گونه اي بازگشت بـه ســـده هـاي ميـانين رامي توانيم ديـدکـه آن راروزگـارتـاريکي وتيره انـديشـــي نيزمي نامند.