چکیده:
مثنوی جلال و جمال سرودۀ محمّد نزلآبادی از جمله سرودههای عاشقانه تمثیلی میباشد که برخلاف مثنوی مشهور لیلی و مجنون نظامی، تقریباً ناشناخته مانده است. در این تحقیق علاوه بر معرّفی این منظومه، به بررسی و مقایسۀ شخصیّتهای تمثیلی این داستان با داستان لیلی و مجنون پرداخته شده و سعی شده است بدانیم در کدام یک از دو منظومه بیشتر از شخصیّتهای تمثیلی استفاده شده است؛ و کاربرد کدام نوع از شخصیّتهای تمثیلی (انسانی، غیرانسانی) بیشتر به کار رفته است. سرانجام طبق بررسیهایی که در این تحقیق صورت گرفته میتوان گفت که شخصیّتهای تمثیلی داستان جلال و جمال نسبت به داستان لیلی و مجنون بیشتر است و شاعر در مثنوی جلال و جمال اکثر شخصیّتهایش را با دو بعد ظاهری و معنوی آنها معرفی کرده است که با اندکی مسامحه میتوان میزان کاربرد شخصیّتهای انسانی و غیرانسانی این مثنوی را یکسان دانست.
خلاصه ماشینی:
معرّفي شاعر محمّد نزل آبادي از جمله شاعراني مي باشد که بسيار اندک از وي در کتب تذکره شناسي سخن رفته است وشناسنامۀ فکري او در هاله اي از ابهامات قرار گرفته و براي شناخت دقيق او تنها به ابياتي که خود شاعر در پايان اين منظومۀ خويش يعني مثنوي جمال و جلال ، بر جاي گذاشته است مي توان به گونه اي اندک اما مطمئن آگاهي يافت .
) بحث و بررسي بررسي شخصّيت هاي تمثيلي در مثنوي جلال و جمال بنابر گفتۀ خود شاعر، مثنوي جلال و جمال داراي دو لايگي و معناي باطني است که با توجه به نيروهاي عقلاني و دروني بايد به معناي دوم آن که غرض و مقصود اصلي شاعر از سرون آن مي باشد پي برد: صورتش گرچه هست عشق مجاز در معني کند به دلها باز هر يکي داستان ازين دفتر بر سر خود بود کتاب دگر (نزل آبادي ،١٣٨٢:١٨٩) در خلال داستان ، با مشاهدة نام هايي چون جلال و جمال ، حکيم جهانگستر و پير دين پرور و ديو هفت سر و ...
و با توجه به نمونه هاي تمثيلي که در مثنوي جلال و جمال بيان شده است مي توان گفت که اين منظومه کاملاً تمثيلي و عرفاني مي باشد و خود شاعر چندين بار به دولايگي بودن داستان و اينکه مقصود اصليش از سرودن اين منظومه درک معناي باطني آن است اشاره کرده است .