چکیده:
امروزه ترجیح مصرف و مصرف گرایی از موضوعات مهم پژوهش در جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی است و بررسی آن به عنوان یک مسالهی علمی و در حال گسترش در ایران، حائز اهمیت است.
مقاله حاضر با هدف بررسی عوامل مرتبط با ترجیح مصرفی مصرف کنندگانبر اساس پژوهشی بر مبنای نظر سنجی، در سال 1390 از 390 خانواده ساکن در شهر تبریز به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک تدوین شده است و محور آن بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با ترجیحات مصرفی در بین خانواده های شهر تبریز می باشد.
در این تحقیق با استفاده از نظریه های زیمل,وبلن وبوردیو و نظریه های مکتب فرانکفورت به موضوع عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با ترجیح مصرفی پرداخته شده است.
از جمله از مهمترین نتایج این پژوهش می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- همبستگی بین ترجیحات مصرفی وسن برابر 089/= r به دست امده است که نتیجه می شود رابطه بین بین ترجیحات مصرفی وسن معنی دارنیست. زیرا سطح معنی داری از 05/ 0 بیشتر است.
2- همبستگی بین ترجیحات مصرفی وپایگاه اقتصادی و اجتماعی برابر با000/= r به دست آمده است که نتیجه می شود رابطه بین بین ترجیحات مصرفی وپایگاه اقتصادی و اجتماعی معنی داراست. زیرا سطح معنی داری از 05/ 0 کمتر است.
3- همبستگی بین ترجیحات مصرفی وتبلیغات رسانه های جمعیبرابر با007/= r حاصل شده است که نتیجه میشود رابطه بین بین ترجیحات مصرفی وتبلیغات رسانه های جمعی معنی داراست. زیرا سطح معنی داری از 05/ 0 کمتر است.
خلاصه ماشینی:
اهداف اختصاصی ١-تعیین رابطه و تفاوت ویژگیهای فردی (سن وجنس ) با میزان ترجیحات مصرفی ٢-تعیین رابطه تبلیغات رسانه های جمعی و میزان ترجیحات مصرفی ٣-تعیین رابطه پایگاه اجتماعی- اقتصادی با میزان ترجیحات مصرفی ٤-تعیین رابطه میزان دینداری با ترجیحات مصرفی ٥-تعیین رابطه گرایش به ارزشهای مادی و ترجیحات مصرفی ٦-شناخت رابطه میزان محرومیت نسبی با ترجیحات مصرفی ٧-تعیین میزان ترجیح مصرفی در میان خانواده های شهر تبریز اهمیت و ضرورت انجام تحقیق باتوجه به شرایط ایران که بیش از پیش در مسیر تجمل گرایی غوطه ور شده و بیشتر آنها در مورد کالاها و خدمات است .
درتحقیقی با عنوان «بررسی الگوهای مصرف نوین در برنامه های تلویزیون و نقش آنها برسبک زندگی» توسط لیلا عظیمی, به مطالعه تاثیر گذاری برنامه های تلویزیون بر سبک ٥٤ زندگی، الگوهای مصرف برنامه های تلویزیون یعنی تعداد ساعات تماشای برنامه ها و دلایل تماشای آنها توسط مخاطبان، تیپولوژی نوع مخاطبان به لحاظ داشتن موقعیت های اجتماعی، میزان اثرگذاری رسانه تلویزیون از نظر محتوی مصرف، نگرش، انتخاب گری، ارتباط میان دسترسی و استفاده از انواع برنامه ها و مطالعه شرایط فردی در گرایش به انواع سبک زندگی پرداخته شده ؛ آنچه از یافته های وی مشاهده می شد این است که بطور کلی با بالاتر رفتن میزان سن افراد در شرایطی که هنوز به سن بازنشستگی نرسیده اند گرایش به سبک زندگی فرهنگی افزایش مییابد همچنین با بالارفتن میزان اوقات فراغت مخاطبان گرایش به سبک زندگی مادی در آنها بیشتر به چشم میخورد در مورد پایگاه اجتماعی افرادی که دارای شغل بالاتر و تحصیلات بیشتری هستند گرایش بیشتری به سبک زندگی فرهنگی دارند.