چکیده:
ارائه تمایز بین حمل «اولی» و «شایع» توسط صدرالمتالهین، مشکلات فلسفی فراوانی از جمله مشکل معروف وجود ذهنی را حل کرد؛ اما خود موجب بروز مشکلاتی شد. برای حل مشکلات اخیر تلاشهایی صورت گرفته است که از جمله آنها میتوان به تفکیک میان حمل اولی به قید قضیه و حمل اولی به قید موضوع اشاره کرد. از نظر نگارنده این نوشتار، این تفکیک دقیق نیست؛ زیرا حمل اولی به قید موضوع در واقع حمل مصطلح منطقی نیست، بلکه نوعی تقسیم موضوع است به دو اعتبار. در این مقاله راهحل جدید و بسیار سادهای ارائه میشود که بدون ایجاد مشکلات جدید، جایگزین راهحل تمایز بین حمل اولی و شایع میگردد. راهحل موردنظر به صورت بسیار خلاصه این است که در قضیه محمول از ذاتیات، شئون، حالات و ویژگیهای موضوع است و لاجرم باید از یک موضوع خاص انتزاع شده، بر همان موضوع حمل شود؛ نه اینکه از موضوعی انتزاعشده بر موضوع دیگری حمل شود. به عبارت دقیقتر وقتی موضوعی قابلیت این را دارد که به چند اعتبار در نظر گرفته شود، ابتدا باید مشخص شود در یک قضیه معین کدام اعتبار موضوع مدنظر است تا محمول متناسب با آن اعتبار، از موضوع انتزاع شود و بر همان موضوع با همان اعتبار حمل گردد؛ نه اینکه از یک موضوع به یک اعتبار، محمولی انتزاع شود، ولی به همان موضوع با اعتبار دیگری حمل گردد. شهید مطهری در کتاب «شرح منظومه» خود به این مطلب پرداخته است که: «آیا واقعا فرق حمل اولی ذاتی و شایع صناعی در نفس حمل است، یا در واقع و نفس الامر در حمل اختلافی نیست، و بازگشت این اختلاف نیز به اختلاف در موضوع است؟». یکی از یافتههای مهم این پژوهش، تمایزی است که بین دو حیثیت حکایتگری مفاهیم ذهنی، یعنی حکایتگری ذهن از عین و حکایتگری ذهن از ذهن صورت گرفته است؛ تمایزی که یکی از عناصر اصلی راهحل جدید است.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار پس از بیان مقدماتی در باب قضیه و مسائل مربوط به آن، براساس سخن عمیق شهيد مطهری مبنی بر اینکه ریشه اصلی مشکلات معروف فلسفی مانند مشکل وجود ذهنی، به اختلاف در موضوع بازمیگردد نه به اختلاف در حمل، راهحلی ارائه خواهد شد که چه در موارد ساده و چه در موارد پیچیده، تمام معضلات موردنظر در فلسفه را که تاکنون با تمایز نهادن بین حمل اولی و شایع حل میشدهاند، بدون ایجاد مشکل جدیدی بهراحتی حل میکند.
وقتی میگوییم معدوم مطلق، معدوم مطلق است و منظورمان از معدوم مطلق اول (موضوع)، همان ادراک ذهنی عدم تحقق در خارج یا موجود فرضی خارجی است، در این صورت حمل، حمل شایع است و مفاد قضیه این است که این موجود فرضی خارجی یکی از مصادیق حقیقی معدوم مطلق است یعنی وجود خارجی ندارد (قضیه صادق است)؛ 2.
وقتی میگوییم معدوم مطلق، معدوم مطلق نیست و منظورمان از معدوم مطلق اول (موضوع)، همان ادراک ذهنی عدم تحقق در خارج یا موجود فرضی خارجی است، در این صورت حمل، حمل شایع است و مفاد قضیه این است که این موجود فرضی خارجی یکی از مصادیق معدوم مطلق نیست (قضیه کاذب است)؛ 2.
1. وقتی میگوییم شریکالباری، شریکالباری است و منظورمان از شریکالباری اول (موضوع)، همان ادراک ذهنی عدم تحقق شریک برای باری تعالی در خارج یعنی یک موجود فرضی خارجی است، در این صورت حمل، حمل شایع است و مفاد قضیه این است که این موجود فرضی خارجی یکی از مصادیق شریکالباری است (قضیه کاذب است)؛ 2.