چکیده:
در برخی از منابع کهن و متأخر، طریقۀ شرفالدین مَنیَری (661 ؟‑782 ق) به سلسلۀ سهروردیه و گاه چشتیه منسوب شده؛ حال آنکه بهگواه آثار شیخ منیری و نیز بیشترِ منابع همروزگار او، شرفالدین به طریقۀ کبرویۀ فردوسیه منتسب بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به این مسئلۀ کانونی، نادرستی انتساب شیخ منیری به سهروردیه و گاه چشتیه، پرداخته شده است تا افزونبر تبیین ضرورتِ مشخصکردن طریقة شیخ منیری به این پرسشها نیز پاسخ داده شود: انتساب شرفالدین به سلسلهها در منابع به چند دسته تقسیم میشود؟ احتمالات برای شکلگیری و رواج این انتسابها در چند رده دستهبندی میشود؟ بنابراین نخست با رجوع به یکی از ملفوظات شرفالدین با نام معدنالمعانی (تألیف: پیش از 15 شعبان 749 ق) و دیگر منابع کهن و معاصر، نادرستی انتساب شیخ منیری به سهروردیه و گاه چشتیه گوشزد و سپس سه احتمال برای شکلگیری و رواج این انتساب ارائه شده است. همچنین در بخش سوم مقاله، به هدف پژوهش یعنی ارائة برخی از مهمترین تأثیرپذیریهای شرفالدین منیری از آثار نجمالدین کبری (540‑618 ق) و دیگر مشایخ کبرویه، که در مکتوبات صدی نمود یافته، پرداخته شده است تا انتساب فردوسیه به سلسلۀ کبرویه بهعنوان دستاورد برجستۀ این نوشتار بیشازپیش نمایان شود.
In some ancient resources, the Sharafodin Manyari's attitude (1263-1380 AD) is attributed to the Sohrevardiyeh or Chastiyah dynasties. While based on the works of Sheykh Manyari as well as most of resources contemporary to him, Sharafodin has been attributed to Kabrouyeh and Ferdowsiyeh. In this research, using descriptive-analytical methodology, the focal issue, i.e. invalidity of attributing Sheykh Manyari to Sohrevardiyeh and sometimes to Chestiyeh is studied to respond three questions of explaining the necessity of specifying the Sheykh Manyari's attitude, classifying Sharafodin Manyari's attribution to different dynasties in resources, as well as studying the probabilities for the formation and promotion of these attributions in different typologies. Therefore, first referring to the one of the Sharafuddîn's works called MâdanolMaãni (before 1348 AD, October) and other contemporary and ancient resources, the incorrectness of attributing Sheykh Manyari to Sohrevardiyeh and Chastiyah is mentioned and then three probabilities are provided to prevent this attribution. In addition, in third part of this article, some of most important effects of Najmoddîn Kubra (1146-1221 AD) and other Kabrouyeh sheikhs and great men who are reflected in <em>Maktubat-e-Sadi</em>would be provided to make clear the Ferdowsiyeh attribution to the Kabrouyeh dynasty as the main achievement of this article.
خلاصه ماشینی:
٤ـ انتساب شيخ منيري به سهرورديه در برخي از منابع از ميان منابعي که طريقۀ شرف الدين منيري را بـه سـهرورديه منسـوب کـرده انـد، نخسـت بايـد از ملفوظات سيد اشرف الدين جهانگير سـمناني (م : ٨٠٨ يـا پـيش از ٨٣٢ ق )، يعنـي لطـائف اشـرفي (تأليف : ٧٥٠ ق ) ياد کرد که در بخشي با عنوان تذکرٔە خانوادٔە فردوسيان آورده که «ابتداي فـردوس از سهرورد است » (جهانگير سمناني، ١٤١٩ ق / ١٩٩٩ م : ٣٥١)؛ البته در جاي ديگر اشاره ميکند کـه «شيخ رکن الدين فردوسي در رسالۀ خود آورده اند که فردوسيان جمله به حضرت شـيخ نجـم الـدين اکبر [کذا] ميرسند» (همان : ٣٥٢) و ذيل سخن از شيخ منيري، منشأ فردوسيه را «دودمـان کبرويـه » (همان : ٣٧٦) دانسته است .
در اين بخش ، سه احتمال که به باور نگارندگان ، هريک به گونه اي در رواج اين انتساب مـؤثر بوده است ، طرح و سپس پاسخ هايي در رد دو مورد از آنها ارائه ميشود: ١) پيوند نجم الدين کبري بـه دو شـيخ سلسـلۀ سـهرورديه ؛ مايـل هـروي در مقدمـۀ خـود بـر آداب المريدين ابوالنجيب سهروردي (٤٩٠-٥٦٣ ق )، به نقل از لطائف اشرفي، از سه طريقۀ منسـوب به او يعني کبرويه و سهرورديه و زاهديۀ اردبيليه ياد کرده و بـر آن اسـت کـه پختگـي و اسـتواري ابوالنجيب در علوم ظاهر و باطن سبب شد که اصحاب و مريدان او به مقامات عالي عرفان برسند و هريک مؤسس سلسله اي جداگانه شـوند (مايـل هـروي، ١٣٦٣ ش / ١٤٠٤ ق : ٢٤).