چکیده:
جز چند کلمة ترکی اندکشمار، بعضی نامها و لقبهای ترکی نیز در شاهنامة فردوسی هست که گاه در کتاب او دچار تغییر یا تحریف شدهاند. این تغییرها و تحریفها یا کار خود شاعر بوده یا کار منابع او یا کاتبان شاهنامه. ازجمله به سبب همین پنهان شدن نامهای اصلی در پس صورتهای تغییریافته یا تحریفشده است که نمیتوان شمار درستی از این کلمات به دست آورد. برای چنین کاری، نخست باید تمامی کلمات و نامهایی را که گمان به غیر ایرانی بودن آنها میرود، احصا کرد و دربارة هر یک جستجویی جداگانه در منابع قدیم یا تحقیقات جدید نمود. اما بعضی از این نامها نیز به صورت درست در شاهنامه ضبطاند و علت پوشیده ماندن اصل آنها نقص تحقیقات بوده است. بعضی را نیز کسانی از روی گمان به فلان و بهمان زبان بازبستهاند. در اینجا از شمار اندکی از این نامها یاد شده و حتیالمقدور کوشش شده که اصل آنها به دست داده شود.
خلاصه ماشینی:
١. ذکر آراء دیگر اینجا ضرورت ندارد؛ فقط شاید لازم باشد که تذکر دهیم که آنچه در فرهنگ ریشه شناختی فرهنگستان از هارولد بیلی در اشتقاق این لفظ نقل شده ، و دیگران نیز گاهی تکرار کرده اند، نادرست است و چون سخن دربارة شاهنامه است این را نیز یاد کنیم که در آغاز داستان سیاوش ، از زبان دختری که در آینده مادر سیاوش میشود، بیتی آمده که در تصحیح پیشین دکتر خالقی (خالقی مطلق ، ٢/١٣٨٩: ٢٠٥) چنین است : «بگفتا که از مام خاتونیم / ز سوی پدر آفریدونیم ».
این نام ، که در نسخه های شـاهنامه بـه خوشـنواز و خشـنواز تحریف شده و در چند تاریخ عربی به شـکل اخشـنوار و اشـکال مشـابه آمـده و در بنـدهش پهلـوی (فصل ٣٣) هم به صورتی که شبیه است به خشنواز شاهنامه درج شده (به املـای ’nw’chs)، چنانکـه هنینگ (تا حدی در تکمیل گفتۀ مولر: ١٧ :a١٩٣٦ ,Henning) و بعد از او محققـان دیگـر گفتـه انـد، همان wnd’r’̌xs’ سغدی به معنای «شاه » است (و بنابراین با افشین ، کـه آن هـم لقـب بعضـی امـرای سغد بوده ، مشهورترینشان امیر اسروشنه ، همریشه است ٢).
بااین همـه ، یـک نام دیگر هیتالی هست که آن نیز در شاهنامه آمده و تحقیق در اصل آن احتمالا معلوم خواهـد کـرد کـه آنچه در اینجا دربارة سغدی بودن غاتفر گفته شد درسـت اسـت .