چکیده:
در گفتمانشناسی، دستهای از واژگان را نشاندار مینامند که معانی فراتری از سطح قاموسی دارند. دقت در گزینش چنین واژههایی در شعر، راهی است به سوی واقعیاتی که در بستر تاریخ جریان داشتهاند. مسئله در شعر نظامی، این مسئله گاه به طرزی ناپیدا در بطن واژههای نشانداری است که شاعر برگزیدهاست. در این جستار، به گونة توصیفی ـ تحلیلی و با مطالعة منابع مرتبط با تاریخ عصر نظامی، وقایع مؤثر بر ذهن هنرمند را در نظر گرفتهایم. سپس با استخراج و بررسی واژگان پربسامد و نشاندار در خمسه، به ارتباط معنیدار میان حضور این واژهها در شعر و حوادث واقع در دوران زندگی او پرداختیم و به منظور تحلیلی روشمند، رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف را برگزیدیم. نتیجه نشان داد که زبان نظامی یک «کردار اجتماعی» است؛ یعنی در عین حال که روابط و هویتهای اجتماعی آن را به وجودآورده، سازندة آنهاست و ابزاری برای مبارزه در رفع نابرابریهای «قدرت» است.
In discourse, a set of vocabulary words is called a labeled (marked) which has meanings beyond the level of vocabulary. Concentration of choice of such words in poetry is a way toward the facts that have flowed in history. This issue in Nezami’s poem sometimes inapparently places inside marked words which the poet has chosen. In this article, in the way of descriptive – analytic and studying resources related to Nezami’s era history, we consider effective events on the artist’s mind. Then we, with derivation and study of high frequency and marked words in Khamse, proceeded with Significant correlation between the presence of this words in poem and events placed on age of his life. And in order to make a methodical analysis, we chose Fairclough's critical discourse analysis approach. The result showed: The poet's language is a social act, which, while creating its social relationships and identities, is their constructor and a tool for turn to solving odds of power.
خلاصه ماشینی:
این پیوستگی تا حـدی اسـت کـه «برخـی واژگـان زبان را آیینه ای دانسته اند که پدیده های مختلـف اجتمـاعی ــ فرهنگـی جامعـه را در خـود منعکس میسازد» (مدرسی، ١٣٦٨: ٤)؛ به عبارت دیگـر، آفـرینش اثـر ادبـی، بیـان نـوعی جهان نگری یا شیوة خاصی از مشاهده است .
یکی از شیوه های مـؤثر در بررسی جامعه شناسانۀ زبان اثر ادبی، تحلیل انتقادی گفتمـان اسـت و در واقـع ، «تحلیـل گفتمان به عنوان جنبه ای از بررسی زبان ، بسیار کارآمد خواهـد بـود؛ چـر کـه گفتمـان هـا مجسم کنندة معنا و ارتباطات اجتماعی است » (حاتمی، ١٣٨٥: ١ـ٢)؛ به بیان دیگر، «تحلیـل گفتمان انتقـادی، تحلیلـی ایـدئولوژیکی اسـت ؛ پـرده برداشـتن از چهـرة ایـدئولوژی هـا و قدرت های پنهان در پس متون رسـانه ای، ادبـی، سیاسـی، قضـایی و بـه طـور کلـی، بـرملا ســاختن راز صــورت هــای گفتمــانی تولیــد و تعبیــر مــتن و نقــش آن هــا در بیــنش هــا و قضـاوت هـای اشـخاص اسـت » (آقاگـل زاده ، ١٣٩٠: ١٦٠).
از میان مقالات میتـوان بـه ایـن مـوارد اشـاره نمـود: ســجودی و اکبــری (١٣٩٣) بــه تحلیــل انتقـادی گفتمــان مقامــات مشــایخ صــوفیه پرداخته اند، فقیه ملـک مرزبـان و فردوسـی (١٣٩٣) تحلیـل انتقـادی گفتمـان صـوفیانه در گلستان سعدی را بررسی کرده اند، یوسفی و همکاران (١٣٩١) به تحلیل گفتمـان انتقـادی هویت ایرانی در داستان سیاوش شاهنامه پرداختـه انـد و صـالحی و نیکوبخـت (١٣٩١) نیـز واژه گزینیهای شعری قیصر امین پور را از منظر تحلیل گفتمان انتقادی بررسـی کـرده انـد.