چکیده:
شیخ اشراق از مدافعان اعتباریت وجود به حساب میآید. سه استدلالی که او برای اثبات این نکته به کار میگیرد، بر پایه دوگانه بساطت یا ترکب مشتق استوار است. صدرالمتالهین با ارائه تحلیلی نو از ترکب مشتق و جداسازی مرز خصوصیات مفهومی از ویژگیهای مصداقی، خود را از همه اشکالات سهروردی میرهاند. مظفر سعی دارد با مبنی قرار دادن بساطت مشتق به استدلال سهروردی اشکال کند؛ اما جدا از اشکالات عدیدهای که بر نظریه بساطت مشتق وارد است، سهروردی در فرض بساطت مشتق نیز اشکالاتی را بر تحقق خارجی وجود وارد نموده که باید به آنها پاسخ گفت. علامه طباطبایی اصل استدلال سهروردی را غلط میشمرد و در نتیجه هر گونه تلاش برای پاسخگویی به آن را تایید نوعی استدلال اشتباه در سنت فلسفی میانگارد. استدلال مزبور و هر گونه استدلال زبانبنیاد ما را به ورطه خلط حقیقت و اعتبار خواهد انداخت و به کلی نمیتوان از مباحث اعتباری، تعهدات متافیزیکی انتظار داشت.
خلاصه ماشینی:
اعتباریت وجود، بساطت مشتق، استدلال زبانبنیاد، سهروردی، صدرالمتألهین، مظفر، علامه طباطبایی مقدمه مسئله بساطت یا ترکب مشتق اگرچه در آثار مترجمان ارسطو، فارابی و بهمنیار به صورت اشارهوار مطرح شده است، اما سیدشریف جرجانی اول شخصی است که این مسئله را از حوزه بحثی صرفا منطقی خارج کرده و به صورت یک مسئله جدی وارد کارزار مباحث فلسفه نموده است (ارموی، 1294: 11).
اگر موجود بودن واجب به معنای داشتن وجود زائد نبوده، بلکه وجود عین خود آن باشد، این مطلب منجر به آن نمیشود که موجودات مختلف واجب بالذات شوند؛ چرا که این موجودات علیرغم بینیازی از حیثیت تقییدی، محتاج حیثیت تعلیلیاند و حال آنکه واجب، چیزی است که برای انتزاع مفهوم وجود از آن محتاج به حیث تقییدی یا تعلیلی نبوده و صرف حیث اطلاقی کافی است (همو، 1419: 1/40).
اگر کسی در آن مسئله اعتباری هم نظر با شیخ اشراق باشد و مشتقات را به گونهای مرکب بداند که مبادی در آن زائد بر ذات میباشند، این بحث تأثیری در مسئله اصالت وجود ندارد؛ چرا که استناد به آن برای اثبات اعتباریت وجود، خلط حقیقت و اعتبار است و نمیتوان با قواعد صرف و نحو، به حل معضلات فلسفی همت گماشت (مصباح یزدی، 1378: 1/191؛ همو، 1405: 31؛ همو، 1375: 66).
این پاسخ هرچند میتواند اشکال تسلسل را مرتفع سازد، اما اشکالاتی که از بساطت مشتق لازم میآمد، لاینحل میماند؛ ضمن آنکه بسیط دانستن مشتقات و عینیت مبدأ با ذات، گذشته از اشکالات ثبوتی، اولا دچار خلط مفهوم و مصداق است و ثانیا دچار خلط حقیقت و اعتبار است.