چکیده:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و شمردن الگوها و مولفههای تماتیکگونه جنگی با تمرکز بر نسبتهای تماتیک مابین سینمای دفاع مقدس ایران و سینمای جنگ هالیوود به رشته تحریر درآمده و درصدد است با دستاویز قرار دادن سه محصول از سینمای دفاع مقدس ایران و سه محصول از سینمای آمریکا، بدین هدف نائل آید. ضرورت پژوهش، علمی نبودن بحثها دربارهی بخش مهمی از سینمای ایران است که ظرفیتی بالابرای جذب تماشاگر در مقیاس ملی دارد، اما توجه نکردن به ویژگیها و نشناختن انتظارات مخاطبانش سبب کلیشهای شدن و افول آن در برخی از مقاطع شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تفسیری به رشته تحریر درآمده است و درصدد پاسخ به این سوال اصلی است که فیلمهای ژانر جنگی سینمای دفاع مقدس، تا چه میزان ظرفیت منطبقشدن با الگوهای تماتیک این ژانر در مطالعات فیلم را دارند. فرضیهای که در پژوهش بهصورت مبنا قرار گرفت این است که در سینمای پس از انقلاب ایران، این تنها سینمای دفاع مقدس است که توانایی شکل دادن به یک گونه سینمایی را دارد.
The present study aims at identifying and counting the tematicheski warlike patterns and elements, focusing on the temporal relations between Iran's Holocaust Cinema and the Hollywood War Cinema, and aims to capture three products from Iran's holy defense cinema and three cinema products America, to achieve this. The necessity of research is the lack of scientific discussion about an important part of Iranian cinema, which has a capacity to attract spectators on a national scale, but ignoring the characteristics and not knowing the expectations of its audience has caused its clustering and decline in some sections. The present study is descriptive-interpretive method and is intended to answer the main question that the war movie genres of the Holy Defense Cinema have the capacity to adapt to the thematic models of this genre in film studies. The hypothesis in the research was based on the fact that in the cinema after the Iranian revolution, it is the only holy defense cinema that has the ability to form a cinematic genre.
خلاصه ماشینی:
لازم به ذکر است که در پژوهش حاضر، شش فیلم برای مطالعه ی موردی استفاده شده است که به ترتیب عبارتند از: عقاب ها (ساموئل خاچیکیان / ١٣٦٣)، هور در آتش (عزیزالله حمیدنژاد/ ١٣٧٠) و مزرعه ی پدری (رسول ملاقلیپور/ ١٣٨٣) از سینمای دفاع مقدس و نجات سرباز رایان ١ (استیون اسپیلبرگ / ١٩٩٨)، خط قرمز باریک ٢ (ترنس مالیک / ١٩٩٨) و در دره ی الاه ٣ (پل هگیس / ٢٠٠٧) از سینمای جنگ آمریکا.
در این مورد برای مثال جنین بسینگر با دستاویز قرار دادن سینمای جنگی آمریکا، الزامات و مؤلفه های مضمونی (تماتیک ) فیلم های جنگ جهانی دوم ایالات متحده را شناسایی کرده و شانزده مورد را به عنوان ملزومات این ژانر رده بندی نموده است : یک گروه ، یک قهرمان ، یک هدف ، یک مأموریت ، یک کشمکش درون گروهی، یک دشمن بیچهره ، غیاب زنان ، شمایل نگاری نوعی و متعارف جنگ ، الگوی روایی با ماهیت های متعارض و متضاد، مرگ و ...
٣. شکیبایی گروه در هنگام مواجهه با واقعیت مرگ و خطر: این تم به واقع از مهم ترین تم های سینمای ژانر جنگ در تمامی ادوار تاریخ است که یکی از مهمترین وجوه رواییاش را در سینمای دفاع مقدس ایران متجلی میکند.
این مقاله در ادامه بر آن است که تا با تطبیق دادن مضمون شش فیلم (سه فیلم جنگی از سینمای هالیوود و سه فیلم از سینمای دفاع مقدس ایران ) با الگوی تماتیک نهایی ارایه شده ، در نهایت به چارچوبی برای یافتن مؤلفه ها و رمزگان های مشترک و مفروز این فیلم ها دست یابد.