چکیده:
با آنکه لوازم و مبناهای زیربنایی توسعۀ سیاسی (مانند میزان رشد سواد،گسترش طبقۀ متوسط، توسعۀ کمی و کیفی آموزش عالی، رشد رسانههای دیداری و شنیداری و فناوریهای نوین، چرخش قانونی نخبگانی و...) در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رشد چشمگیری داشتهاند، همچنان تا دستیابی به مطلوبیتهای توسعۀ سیاسی، هم بهعنوان یک الگوی کیفی حکمرانی و هم یک مدل کیفی زندگی شهروندی، فاصله وجود دارد. پژوهش پیشرو با تحلیل بازدارندههای توسعۀ سیاسی در مقطع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در پی پاسخگویی به این پرسش است که آیندۀ توسعۀ سیاسی در ایران چگونه رقم خواهد خورد؟ در این پژوهش سعی شده است با مدل پسنگری رویدادها و بهرهگیری از روش تحلیل لایهای علتها، که از روشهای متداول علم آیندهپژوهی است، بهصورتی روشمند به این پرسش پاسخ داده شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که برای کاهش تأثیر بازدارندههای توسعۀ سیاسی بر روند شکلگرفته، تقویت پیشرانهایی که فرایند توسعه را در جامعۀ ایرانی نهادینه میکنند، ضرورت دارد. همچنین توجه به شاخصهایی همانند ترویج تفکر توسعهخواهی با نهادینه کردن آن با آموزش در همۀ مقاطع، بهعنوان سنگ بنای توسعۀ همهجانبۀ کشور، و معین کردن سرفصلهای مربوط به توسعۀ سیاسی در برنامهریزیهای توسعه و اهتمام دولت و ملت به آنها، میتوانند مشکلات پیش روی توسعۀ سیاسی کشور را برطرف کنند و روند دستیابی به آن را سرعت بخشند.
Although there has been a significant growth in requirements and infrastructures for political development in Iran after the victory of the Islamic Revolution, (such as the growth of literacy, the expansion of the middle class, the quantitative and qualitative development of higher education, the growth of audiovisual and media, and the emergence of new technologies, the legal elite circulation, etc.), but there is still a great way to reach the ultimate goals of political development, both as a qualitative governance model and as a quality model of citizenship. The present research seeks to answer this question, which factors are the most important inhibitors of political development in the aftermath of the victory of the Islamic Revolution? Therefore, in order to address the problem, it has been attempted to answer the question in a straightforward manner by using the method of Causal Layered Analysis (CLA), which is one of the most common methods of futures studies. Research findings indicate that in order to reduce the impact of political development inhibitors on the development process, it is necessary to strengthen the proponents who institutionalize the development process in Iranian society. Also, attention to parameters such as education at all stages, as the cornerstone of the comprehensive development of the country, and the identification of topics related to political development in the development planning and the efforts of the state and the nation to them, can solve the problems facing the country's political development an speed up the process of reaching it.
خلاصه ماشینی:
پژوهش پيش رو در پي پاسخگويي به اين پرسش است که چه عوامل بازدارنده اي در ايران بعد از پيروزي انقلاب اسلامي حصول و دستيابي به فرايند توسعۀ سياسي را به تأخير انداخته اند؟ نوآوري پژوهش حاضر در اين است که برخلاف ساير روش هاي آينده نگاري ، که با در نظر گرفتن روندهاي آينده و پيشران هاي مثبت اقدام به طراحي سناريو براي آينده ميکنند، اين پژوهش با تحليل لايه اي بازدارنده ها در پي کشف موانع توسعۀ سياسي و ترسيم چشم انداز مطلوب براساس روش سناريونويسي است .
پژوهش حاضر با بهره گيري از روش علمي تحليل لايه اي علت ها١ و ارائۀ مدل مفهومي در خصوص علل توسعه نيافتگي سياسي ايران پس از انقلاب ، در پي خلق سناريويي آينده پژوهانه است تا از تأثير بازدارنده ها بکاهد و راه را براي توسعۀ سياسي پايدار فراهم کند.
لايۀ علت هاي اجتماعي در اين سطح از بررسي متغيرها، نظريۀ عنايت الله براساس روند تحولات سياسي در ايران ، و همچنين بيشتر نظريه هاي صاحب نظران توسعه ، که در جدول ١ به آنها پرداخته شده است ، مهم ترين بازدارنده هاي توسعۀ سياسي تحليل ميشوند: ١ .
جهان بي ين –گفتمان ها بر پايۀ روش تحليل لايه اي علت ها، در اين لايه به بازدارنده هاي توسعۀ سياسي در جامعۀ ايران ، که مبتني بر ويژگيهاي جامعه شناختي و شخصيت خاص انسان ايراني است ، پرداخته شده است .
نتيجه در پژوهش حاضر، تلاش شد با بهره گيري از روش علمي تحليل لايه اي علت ها، عمده موانع توسعۀ سياسي در ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي شناسايي و تبيين شوند؛ اگرچه ممکن است به زعم ساير صاحب نظران مسائل توسعه ، بازدارنده هاي ديگري نيز در توسعه نيافتگي ايران در اين مقطع تأثيرگذار بوده باشند.