چکیده:
گفتمان سلفی وهابی پس از یک قرن منزلت هژمونیک، از دهه 1970 با چالشهای درونگفتمانی مواجه شدهاست. گفتمان صحوه (بیداری) یکی از گفتمانهایی است که در چالش با گفتمان سلفی وهابی در عربستان سعودی شکلگرفت و بهدنبال بازاندیشی در بنیادهای فکر سیاسی گفتمان سلفی وهابی بودهاست. مقاله حاضر با استفاده از تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه به بررسی چگونگی شکلگیری و منازعه معنایی گفتمان صحوه با گفتمان سلفی وهابی میپردازد؛ این گفتمان، ضمن نقد تجویز «تبعیت» و بیتفاوتی سیاسی در گفتمان سلفی وهابی از آموزههای سیاسی اخوانالمسلمین بهرهگرفته و با تأکید بر احیای نقش دین در جامعه و سیاست، بهدنبال واسازی گفتمان سلفی و همزمان رقابت با گفتمان اسلام شیعی بودهاست.
یافتههای مقاله نشانمیدهند که هدف نهایی این گفتمان، شکستن انحصار گفتمان رسمی وهابی و پرداختن به سیاست و اسلامیکردن جامعه از رهگذر کنش سیاسی بودهاست؛ این گفتمان توانست دال مرکزی سیاسی گفتمان سلفی وهابی را که «تبعیت» از حاکمان است، متزلزلکند. صحوه اگرچه در ساحت سیاست رسمی هژمون نشد و گفتمانهای رقیب بهصورت جدی به ساختارشکنی از دالهای گفتمان صحوه پرداخته، با قدرت گفتمان و «قدرت پشت گفتمان» از هژمونشدن آن جلوگیریکردند، در زیست جهان فرهنگی و اجتماعی مسلمانان اهل سنت ازجمله گفتمانهای واجد اعتبار و دسترسی است.
Sahwa (Awakening) or Salafi Movement discourse, with special attention to politics and social problems, was born as the result of reflection on SalafiWahabist discourse and relationship with Muslim Brotherhood discourse in the Saudi Arabia social context and it spread in other Arab societies. Emphasizing the revitalization of the role of religion in society and politics, this discourse tries to compete with Shiite Islamic discourse. Its master signifier is "consolidation of Sharia" and its other signifiers are "obvious denial of the forbidden", "real fiqeh" and "anti-secularism". Its aim has been to break the monopoly of formal Wahabi discourse and dealing with politics and Islamization of society. This discourse managed to challenge the master-signifier of SalafiiWahabi discourse which is manifested in "obedience" for rulers and entered strong strikes on signification structure of formal discourse.Although Sahwa could not become hegemonic at the political stage and the rival discourses deconstruct its signifiers and prevented from articulating its signifiers by soft and hard measures but it got validity and accessibility in the socio-cultural life-world of Sunni Muslims and caused the emergence of Jihadi, Scientific and JamiehSalafi discourses. The aim of this article is to examine the formation and emergence of Sahwa discourse, its conflict with formal WahabiSalafi discourse and the reason for its failure in gaining hegemony, in spite of its high potential. The research method is Laclau and Mouffe's discourse analysis.
خلاصه ماشینی:
فارغ التحصيلان سـعودي از نظـام آموزشـي بـه سـاير حـوزه هـا توزيع شدند و همين امر به صحوه اجازه ميداد که حضور خود را در زيسـت جهـان فرهنگـي جامعـه سعودي تحکيم بخشد؛ علاوه براين ، منابع مالي زيادي که پس از جهش نفتي در سال ١٩٧٣ بـه عرصـه ديني تخصيص داده شد، به صحوه اجازه داد تا شبکه هاي خـود را توسـعه بخشـد؛ ازايـن رو، صـحوه بـا صورت بندي گفتماني پيوندي سعيميکرد، گستره نفوذ خود را توسعه دهد؛ اين گفتمـان ، آميختـه اي از وهابيت و ايدئولوژي اخوان المسلمين بوده ، به گونه اي که در مسائل ديني مرتبط با عقيده و حـوزه هـاي اصلي فقه اسلامي به آموزه هاي وهابيت ، پايبند بوده ، خود را وارث شرعي آن مـيدانـد امـا درمقابـل ، درخصوص مسائل سياسي و فرهنگي، با نگرش اخواني به جهان مـينگـرد؛ هرچنـد، ايـن نگـرش را به گونه اي بازسـازيکـرده اسـت کـه بـا مکتـب وهابيـت سـازگاريداشـته باشـد (لاکـروا، ٢٠١٢: ٧٥)؛ به عبارت ديگر، گفتمان صحوه به دنبال سازش ميان تفکر وهابي و تفکر اخواني بود، به گونه اي که تفکـر وهابي را درزمينه اعتقادي و تفکر اخـواني را درزمينـه سياسـي بـه کـارگيرد؛ طـرف داران ايـن جريـان تمايل داشتند که نام «بيداري اسلامي» را بر خود اطلاق کنند، حال آنکه مخالفـان بـر ناميـدن ايـن گـروه به عنوان «جريان سروري» اصرارميورزيدند و برخي نيـز، ايـن گـروه را «جريـان قطبـي» مـيناميدنـد (قحطاني، طويرقي، ١٩٩١: ٦٩).