چکیده:
شاهنامه فردوسی با توجّه به جنگ و نبرد در آن از عواطف و احساسات فردی نظیر: خشمء شادی، اندوه و... نیز میتوان نشان یافت که علاوه بر اینها به عشق هم که از کهن ترین عواطف انسان و «درد همیشگی، وی است، توجّه داشته است. عشق داستانهای عاشقانة حماسی در اکثر قریب به اتفاق موارد (به استثنای عشقهای حرام) خاکسارانه و ذلیلانه نیست و عاشق و معشوق در همه موارد و مراحل عشق، عفت و پاکدامنی، وقار و متانت، عزت نفس ومناعت طبع خود را حفظ میکنند.
در مقالة حاضر سعی شده است که با بررسی مهمترین داستانها و ماجراهای عاشقانة شاهنامه. ازدواج های حادثهساز شاهنامه را بر اساس مولفههای عشق نظریة استرنبرگ بررسی و تبیین شود. بدین ترتیب ابتدا به بیان تراژدی و عشق در شاهنامه پرداخته شده است. بسیاری از شخصیتهای اصلی و مهم شاهنامه، زادة ازدواجهای برون گروهیاند از قبیل: رستم (زادة زال و رودابه)، سهراب (زادة رستم و تهمینه)، اسفندیار (زاد گشتاسب و کتایون) و... که بیشترشان فرجامی غمانگیز و تراژدیک دارند؛ بهعنوان مثال کشته شدن سهراب بهدست پدرء فرجام عشق رستم و تهمینه و ازدواج آنهاست. نطفه کشته شدن اسفندیار در زهدان ازدواج گشتاسب کتایون بسته میشود و... که همه اینها دلیل بر تراژدی بودن داستانهای عاشقانة شاهنامه است همچنین در این مقاله به بیان مولفههای عشق از نظر استرنبرگ پرداخته شده است. مژلفههای عشق استرنبرگ شامل: صمیمیت، شور/ اشتیاق و تعهد است. (صمیمیت) جزء عاطفی است وشامل احساس نزدیکی و اشتراک احساسات است. «شوروهیجان، جزء انگیزشی و شامل جاذبه جنسی و احساس شاعرانة «عاشق بودن) است. «تعهد، جزء شناختی و بازتابی است و از نیت
شخص خبر میدهد که از رابطة پایدار حکایت دارد. استرنبرگ معتقد بود که اگر تعادل این سه عامل بههم بخورد، مفهوم جدیدی از عشق شکل می گیرد که با مفهوم عشق کامل تفاوت دارد؛ بنا بر این در ادامة این مقاله با توضیح مختصری از داستانهای مهم عاشقانة شاهنامه, به بحث و بررسی مولفه عشق بر اساس نظریه استرتیرک پرداخته می شود
خلاصه ماشینی:
حال با توجه به شناخت و اهمیت عشق در مؤلفههای ذکرشده، ضروری است تا به بررسی رابطۀ وقوع تراژدی و مؤلفههای عشق در داستانهای مهم عاشقانۀ شاهنامه که بیشتر ازدواجها بر مبنای ازدواج با بیگانگان (برونگروهی) بوده است، پرداخته شود.
در این مقاله ابتدا به بیان تراژدی و عشق در شاهنامه پرداخته شده و سپس مؤلفههای عشق از نظر استرنبرگ توضیح داده شده است و آنگاه به بحث و بررسی هر کدام از مؤلفهها انواع عشق، نظریۀ استرنبرگ در مهمترین داستانهای عاشقانه شاهنامه (زال و رودابه - رستم و تهمینه - بیژن و منیژه) پرداخته شده است و اینکه کدام یک از مؤلفهها در این داستانها پررنگتر هستند و از چه نوع عشقی بر اساس نظریۀ استرنبرگ برخوردار بودهاند و در آخر بر اساس مباحث ذکرشده، نتیجهگیری کلی ارائه شده است.
سؤالهای تحقیق این پژوهش در پاسخ به این سؤال نوشته شده است که ارتباط انسانی و ازدواجهای عاشقانه در تراژدیهای شاهنامه چگونه است و چرا منجر به تراژدی میشود؟ آیا ازدواج با زنان از تبار بیگانه دلیل بر تراژدی بودن داستانهای عاشقانۀ شاهنامه میشود؟ کدام مؤلفه در ازدواجهای زنان غیرایرانی در شاهنامه بر اساس مؤلفههای عشق نظریۀ استرنبرگ پررنگتر است؟ کدام نوع از انواع عشق نظریۀ استرنبرگ در ازدواجهای عاشقانه (رستم و تهمینه ـ زال و رودابه ـ بیژن و منیژه) وجود دارد؟ هدف تحقیق هدف مقالۀ حاضر، بررسی تراژدیک بودن عاشقانههای مطرح شاهنامه «رودابه و زال ـ تهمینه و رستم، بیژن و منیژه» است.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (همان ،ج2:ب 104) با توجه به سه مؤلفۀ عشق استرنبرگ از داستان عشق تهمینه و رستم درمییابیم که این نوع عشق، از نوع عشق ابلهانه بوده است، زیرا در این نوع عشق، از ترکیب شورواشتیاق (شهوت) تصمیم و تعهد بهوجود آمده است و صمیمیت در آن دیده نمیشود.