چکیده:
بررسی نقش زنان در شاهنامه فردوسی و تحلیل ابعاد مختلف وجود این نقشها همواره مورد بحث و مناقشة اهالی فن و تحقیق بوده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش تربیتی زنان بهعنوان نقشهای کلیدی در پرورش و تادیب پهلوانان و شاهان ایرانی داستانهای شاهنامه است تا بتوان بهتر به آراء تربیتی اندیشههای فردوسی پی برد. این مقاله ضمن معرفی تقسیمبندی دورههای مختلف بر اساس روح حاکم داستانها در شاهنامه،به معرفی اجمالی برخی زنان برجسته و مطرح هر دوره میپردازد تا تاثیر کلام و رفتار و نقش تربینی آنها را در محور اصلی داستان بر سایر نقشهاء بهویژه شاهان و پهلوانان روشن کند.
خلاصه ماشینی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش تربیتی زنان بهعنوان نقشهای کلیدی در پرورش و تأدیب پهلوانان و شاهان ایرانی داستانهای شاهنامه است تا بتوان بهتر به آراء تربیتی اندیشههای فردوسی پی برد.
این مقاله ضمن معرفی تقسیمبندی دورههای مختلف بر اساس روح حاکم داستانها در شاهنامه، به معرفی اجمالی برخی زنان برجسته و مطرح هر دوره میپردازد تا تأثیر کلام و رفتار و نقش تربیتی آنها را در محور اصلی داستان بر سایر نقشها، بهویژه شاهان و پهلوانان روشن کند.
با آنکه رودابه عمری طولانی دارد و حتی پس از مرگ رستم هم زنده است، ولی تنها نقشهای مهم و تأثیرگذار او یکی کارهای عاشقانهای است که برای رسیدن به زال میکند و دیگری بهدنیا آوردن رستم است و در نقش مادری جلوة خاصی ندارد.
او وصف عاشقی خود را اینگونه به پرستندگانش میگوید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (فردوسی، 66:1374) سرامی رودابه را نیرنگباز میداند، زیرا «رودابه به نیرنگ با میانجیگری زنی که خود را فروشندة هدایا مینمایاند، با زال رابطة عاشقانه برقرار میکند» (سرامی، 697:1388)، ولی اقدام او به نیرنگ شباهتی ندارد؛ زیرا زال هم عاشق اوست و عشق این دو در شرایطی است که نمیتوان آن را علنی نمود.
بهطورکلی، زنان در داستانهای شاهنامه دارای شخصیت، منش و رفتار خوب و مثبتی هستند که نقش تربیتی آنها را پررنگتر جلوه میدهد و فردوسی از این جهت بهدرستی و هوشیاری به معرفی زن ایرانی پرداخته است؛ البته بررسی شخصیتهای زن شاهنامه از دیدگاههای روانشناختی نیز میتواند جلوههای تازهتری از آنها را برای ما آشکار کند که خود موضوع پژوهشی دیگر است.