چکیده:
مقامه در لغت به معنای قصّهگویی در مجلس و محفل و در اصطلاح، قسمی از اقسام قصص است که تکلّفات لفظی و معنوی در آن از جمله اهداف اصلی است که میتوان آن را از لحاظ اصول داستاننویسی نیز بررسی کرد. در مقامه، قهرمان داستان بعد از ظاهر شدن در متن، سرانجام ناپدید و در مقامة بعدی ظاهر میشود. در این مقاله سعی شده است که عناصر داستانی در دو مقامة رملیّه و طیبیّه از مقامات حریری بررسی شود. ماحصل این شد که مقامه رملیّه و طیبیّه با زاویة دید اوّل شخص بیان شده است. شخصیّت ابوزید در این مقامهها پویا و نمادین و پیرنگ این مقامهها منطقی و استوار است. در زمینة گفتگو، شخصیّت ابوزید با گفتههایش و شخصیّت ادبدوست حـارث نیز بـا توصیفات در مورد خودش شناخته میشود. درونمایة این دو مقامه، نشان دادن کژیهای عصر عبّاسی، بویژه ظلم و نفاق است.
خلاصه ماشینی:
در مقامات حريري نيز قهرمان داستان (ابوزيد سروجي) در پايان يک مقامـه ناپديـد و در مقامۀ بعدي آشکار ميشود؛ به اين صورت که در پايان مقامۀ رمليه به طور ناگهاني مفقود ميشـود؛ بـه طوري که راوي داستان آرزوي ديدار او را دارد و در مقامۀ طيبيه دوباره او را ميبيند.
راوي خود يکي از شخصيت هاي اصلي داستان است که آرزوي ديدار قهرمان داسـتان را دارد و در مقامۀ طيبيه هم که زاويۀ ديد اول شخص است ، داستان را ادامه ميدهد.
حارث نيز شخصيت پيچيده اي است ؛ چنانکه در مقامات گوناگون گرفتار مکر و فريب ابوزيد ميشود و بنابراين بايد چشم ديدن او را نداشته باشد؛ اما در مقامۀ رمليه ، ديدن ابوزيد را آرزو مـيکنـد (دادخواه ، ١٣٨٦: ٢) و دوري و نيافتن او را بزرگ ترين غم و اندوه خود ميشمارد: فما کابدت في الغربۀ کهذه الکربۀ ولا منيت في سفرت بمثلهـا مـن زفـرت (حريـري، بـيتـا: ٣٢): هرگز در غربت از هيچ غم و اندوهي به اندازة اين غم و اندوه به رنج نيفتاده و در هـيچ سـفري بـه آه و ناله اي نظير اين آه و ناله مبتلا نشده بودم (حريري، ١٣٨٩: ٣٩٤).
در پايان اين مقامه (رمليه )، پيرنگ آخر، غم راوي اسـت کـه علـتش دوري و جدايي از قهرمان داستان است .
گفتگوي داستاني نيز تصويري از گفتگوي مردم واقعي است ؛ بنابراين بايد کوتاه باشد؛ مگر اينکـه نويسنده مطمئن شود که وضعيت ويژه اي، ايجاب ميکند تا شخصيت داستان خويش را طـولاني سـازد و اين همان عملي است که حريري در مقامات خـويش بـه خـوبي از عهـدة آن برآمـده اسـت .