چکیده:
نقد کهنالگویی از نظریّههای نوین نقد ادبی و مبتنی بر نقد روانشناختی است که بر اساس آرای یونگ بنا شده است. در این نوع نقد، ضمن مطالعه و بررسی کهنالگوهای یک اثر، چگونگی جذب آنها توسّط ذهن شاعر و نویسنده این اثر نشان داده میشود. کهنالگو که محصول تجربههای مکرّر بشر در زندگی است و در ناخودآگاه وی به ودیعه نهاده شده، از زوایا و ابعاد گوناگون مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بر پایه این مطالعات، سفر قهرمانی برای رسیدن به کمال و رویای فردیّت با تکیه بر حضور کهنالگوها در زندگی هر فرد میسّر است. هدف این مقاله، بررسی رمان شوهر آهو خانم نوشته علی محمّد افغانی از منظر نقد کهنالگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول. اس. پیرسون و هیو. کی.مار بر پایه کهنالگوهای دوازدهگانه بیداری قهرمانان درون است.
نگارندگان تلاش کردهاند تا ضمن آشنایی اجمالی با این کهنالگوها، نشان دهند شخصیّتهای داستانی نیز با تجلّی این کهنالگوها میتوانند در فرایند تفرّد گام نهند و سفر قهرمانی را پیش گیرند. نتایج این تحقیق نشان میدهد رمان شوهر آهو خانم سرشار از کهنالگوهاست و به دلیل رویکرد روانشناختی خود، بر پایه نظریّات کهنالگویی قابل تحلیل است. آهو با حلول 7 کهنالگو، روند تفرّد را در پیش میگیرد و دیگر شخصیّتهای داستان نقش پرورشدهندگی را در مسیر تشرّف برای او دارند.
خلاصه ماشینی:
وقتيکه قاچاق پارچۀ سيد ميران برملا ميشود، ايـن آهوسـت کـه بـه او پـول ميدهـد: «چـون حـس کرده بود شوهرش در آن موقع حساس در تنگناي بيپولي اسـت ، يک بـار آورده بـود سـي تومـان و بـار ديگر هجده تومان به او داده بود» (همان : ٥٩٠)؛ اين حمايت دقيقا در زماني است کـه سـيد ميـران قصـد دارد او را طلاق دهد.
تمام کنش هايي که در داستان مشهود است ، براي مثلث زير رخ ميدهد: نمودار مثلث کنشي شخصيت هاي اصلي شوهر آهو خانم سيد ميران سرابي آهو هما هرچند موتيف عشق بر اين رمان سايه افکنده ، نميتـوان درون مايـۀ اجتمـاعي داسـتان را ناديـده گرفـت .
در ايـن رمـان سـفر قهرماني شخصيت را ميتوان براي هر سه شخصيت اصلي در نظر گرفت ؛ زيرا در هـر سـه نفـر تحـولاتي در انديشه و باور و روح صورت ميپذيرد؛ هماي کولي تبديل بـه زنـي شـهري، هوس بـاز و خانه برانـداز ميشود و سـعي در حفـظ پناهگـاهي کـه بـراي آزادي و رهـايي از انحصـار بـه دسـت آورده ميکنـد و ميخواهد در مبارزه اي که شـروع شـده ، خـود پيـروز ميـدان باشـد؛ از سـوي ديگـر سـيد ميـران متـدين ، خانواده دوست و آرام در راه عشق هما دست از دين و مـذهب و خـانواده و آبـرو کشـيده و تنهـا و تنهـا عشق هما برايش حائز اهميت است .
آهـو همـراه بـا بيـدار کردن کهـن الگـوي جنگجـو در وجـود خـود در جسـتجوي کهـن الگوهـاي مکمـل و پرورش دهنـده در شخصيت رو به پويايي خود است ؛ به همين دليل : - کربلايي عباس را به نزد سيد ميران و خاله بيگم را به نزد هما ميفرستد تا اين دو از هم جدا شـوند کـه با بن بست مواجه ميشود (همان : ٢٧٤).