چکیده:
این مقاله میکوشد از میان آرای متعدّد هگل، درباره هنر و زیباییشناسی، به بررسی تراژدی یونان باستان و تراژدی نوین (مدرن) بپردازد. به طور کلّی تراژدی از نظر هگل عبارت است از گونهای درام که در آن برخورد و تصادم میان دو موضع رخ میدهد؛ دو موضعی که هر یک به خودی خود از حیث اخلاقی موجّهاند. در پایان تراژدی، این تصادم بهطریقی رفع میشود. در این میان تراژدی یونان باستان و تراژدی نوین که یکی به دوره کلاسیک هنر و دیگری به دوره رمانتیک هنر تعلّق دارد، با توجّه به نظرگاه کلّی هگل به این دورههای تاریخ هنر، از یکدیگر متمایز میشوند؛ ضمن اینکه به نظر میرسد از دید هگل، تراژدی یونان باستان با اصل تراژدی یا تراژدی بهطور کلّی، همخوانی بیشتری دارد. این در حالی است که مطابق با اصول هگل، هنر رمانتیک که متاخّر از هنر کلاسیک است، باید صورت متکاملتر و برتر هنر و در نتیجه تراژدی نوین که متاخّر از تراژدی باستان است، باید صورت متکاملتر و برتر تراژدی باشد. در این مقاله پس از بررسی تراژدی یونان باستان و نوین از منظر هگل، به این ابهام نیز پاسخ داده شدهاست.
خلاصه ماشینی:
در اين ميان تـراژدي يونـان باسـتان و تـراژدي نوين که يکي به دورة کلاسيک هنر و ديگري به دورة رمانتيک هنر تعلـق دارد، بـا توجـه بـه نظرگـاه کلـي هگل به اين دوره هاي تاريخ هنر، از يکديگر متمايز ميشوند؛ ضمن اين که به نظـر مـيرسـد از ديـد هگـل ، تراژدي يونان باستان با اصل تراژدي يا تراژدي به طور کلي ، هم خواني بيشتري دارد.
از آنجا که از يک طرف خاستگاه تراژدي باستان ، يونـان اسـت و هنر يونان نيز تجلي هنر کلاسيک است و از طرف ديگر چون تراژدي مدرن به دورة رمانتيک هنر تعلق دارد، بنابراين بايد بتوان مبناي تمايز ميان تراژدي يونان باسـتان و مـدرن و ويژگيهـايي را کـه هگل براي هر يک از اين دو نوع بر ميشمرد، در هنر کلاسيک و هنر رمانتيک يافت .
٣. پرسش پژوهش براي پرداختن به اين موضوع ، پرسش اصلي ما اين خواهد بود که آيا ميتوان چنين قرائتـي از هگـل ارائه داد؟ يعني آيا ميتوان بازتاب هنر کلاسيک را در تراژدي يونان و بازتـاب هنـر رمانتيـک را در تراژدي مدرن ديد؟ پرسش ديگري که در اين مقاله بـه آن خـواهيم پرداخـت ايـن اسـت کـه ؛ چـرا عليرغم اين که در نظر هگل هنر رمانتيک صورت عالي و برتر هنر است ، اين تراژدي يونـان باسـتان است که با اصل تراژدي قرابتي بيشتر و نزد هگل ارجحيت دارد؟ ٤.