چکیده:
کتاب «مبانی و روشهای تفسیر قرآن» عمید زنجانی با تکیه بر دو محور: شکل کلی موضوعات در ارتباط با یکدیگر، و یکایک موضوعات بهطور مستقل از شکل کلی، ارزیابی شده است. موضوعات مبانی تفسیر بهطور خلاصه به ترتیب شامل: 1- تعریف، 2- سازماندهی، 3- نحوه استفاده، 4- رفع تعارض و 5- سیر تغییرات است. عملکرد عمید زنجانی در شکل کلی بدین گونه است که تمام موضوعات را بهطور کامل ذکر کرده، اما از نظمی منطقی پیروی ننموده است. در محور محتوایی از نقاط قوت عملکرد مؤلف میتوان توجه به نحوه استفاده درست و غلط، رد دیدگاه موافقان، استفاده انحصاری و ارائه راهکار مناسب رفع تعارض در دو حالت اشاره کرد. گنجاندن انواع تفسیر در سازماندهی، تأثیر نحوه استفاده بر چیدمان، خلط استفاده انحصاری و غلبهای یا بیشتر در یکدیگر، و انحصار فهم ناشی از تعارض میان دادههای مبانی تفسیربه یک حالت، از جمله نقاط ضعف عملکرد وی بهشمار میرود.
The book entitled as <em>The Foundations and Methods of Qur'an Interpretation</em> written by Amid Zanjani has been evaluated into two modes as either based on the general form of the topics in relation to each other or based on individual topics independent from the general form. The topics of interpretation foundations include: 1.definitions; 2. organization; 3. application; 4. resolving the conflicts; 5. the changes trend. Amid Zanjani's procedure is generally in this way that he has mentioned all of the topics completely, but he has not followed a specific logical order. With respect to the content, the strength of such a work is his attention and presentation of the right and wrong methods of discussion and rejecting the pros opinions, and using the proper means of resolving the conflicts in either of the two modes. The weaknesses of such a work included using different interpretations in organization, the influence of the method of arrangement, mingling the inclusive usage of each topic, limiting the understanding emanating from the conflict of one interpretation data to one mode.
خلاصه ماشینی:
بر اساس آنچه گفته شد، پرسش اصلي در اين مقاله اين است که نقاط قوت و ضعف شکلي و محتوايي کتاب «مباني و روش هاي تفسير قرآن »٤ چيست ؟ به تبع فرضيه هاي اين مقاله عبارت اند از: الف ) نقطه قوت شکلي: توجه کامل به تمام موضوعات ب ) نقطه ضعف شکلي: نامنظم بودن موضوعات ج ) نقطه قوت محتوايي: توجه به چگونگي استفاده درست و غلط از مباني تفسير د) نقطه ضعف محتوايي: خلط انواع تفسير و انواع مباني تفسير اهميت و ضرورت نياز به نگاه نقادانه در حوزه مباني تفسير و بازنگري در کتاب هاي نگاشته به دليل روشمند نبودن بيش از پيش احساس ميشود.
عرضه نامنظم موضوعات عميد کتاب خود را در دوازده فصل سامان داده که اگر از زيادت مباحث صرف نظر شود، ترتيب موضوعات اصلي مباني تفسير اين گونه است : سير تغييرات ، تعريف ، سازماندهي، نحوه استفاده و رفع تعارض .
عميد پس از برشمردن گرايش هاي ادبي، کلامي، فلسفي، علمي، عرفاني، فقهي و اجتماعي که هر يک قرآن را از زوايه اي خاص مورد مطالعه قرار داده اند، تصريح نموده که مقصودش از مباني تفسير اين گونه سليقه هاي تفسيري نيست ، به دليل اينکه اختلاف آنها اصولي نيست ، با کيفيت و طريق استخراج و کشف معاني و مقاصد قرآن مرتبط نيست و از موضوع بحث بيرون است ؛ «اگر مفسر در کيفيت و طريق کشف و تفسير معاني قرآن ، روشي صحيح و مبنايي درست داشته ، از کجروي و انحراف به دور باشد، اهتمام وي به يک جهت از معارف قرآني و انصراف او از ساير جنبه هاي آن ، اشکالي نخواهد داشت ؛ چنان که نمونه آن را در بيشتر تفاسير گفته شده در مورد آيات مربوط به احکام فقهي، ميتوان مشاهده نمود.