چکیده:
باور حکمای مسلمان مانند فارابی و ابنسینا آن است که مشهورات بهکار رفته در حکمت عملی، ریشه در واقعیت دارند و به همین دلیل در شمار مبادی حکمت عملی هستند. البته معنای این سخن آن نیست که همه این مشهورات بدیهی میباشند؛ زیرا مشهورات به صرف مشهور بودن، بداهت عقلی ندارند. ابنسینا در این باره میگوید مشهورات بهکار رفته در حکمت عملی، اگرچه در فضای شهرت به اثبات نیاز ندارند، اما در فضای برهان نیازمند اثبات هستند و در شمار قضایای نظری میباشند. با لحاظ این دیدگاه، از یکسو به دست میآید که بهرهگیری حکمت عملی از مشهورات متفاوت با بهرهگیری دانش کلام از این گزارههاست؛ زیرا در حکمت عملی مشهوراتی به کار میروند که صادق باشند و اگر صدق آنها بدیهی نباشد، به کمک برهان اثبات میشوند. درحالیکه دغدغه دانش کلام، به کارگیری مشهورات صادق نیست؛ چرا که متکلم به دنبال دفاع از دین با روش جدل و اقناع است. از سوی دیگر، به دست میآید که دیدگاه محقق اصفهانی و آیتالله عابدی شاهرودی درباره اینکه فضای حکمت عملی از دید بوعلی مشهورات است و نه یقینیات، با اندیشه ابنسینا سازگاری ندارد.
خلاصه ماشینی:
وی بر پایه این برداشت خود از سخنان ابنسینا و نیز سخنان خواجه طوسی در شرح اشارات، به حکیم سبزواری خرده میگیرد که چرا گزارههای عملی مانند «عدل حسن است» و «ظلم قبیح است» را جزء ضروریات برهانی دانسته و چرا وی گفته اگر حکما افزون بر ضروری دانستن این گزارهها، آنها را در شمار آراء محموده که مبادی جدل هستند نیز به حساب آوردهاند به دلیل آن است که در چنین حالتی غرض از این گزارهها تمثیل مصالح و مفاسد عمومی است که همه مردم آنها را پذیرفتهاند و بنابراین چنین گزارههایی از یک حیث در شمار بدیهیات و از حیث دیگر در شمار مشهورات میباشند (اصفهانی، 1429ق، ج3، ص333-339).
یکی آنکه بهرهگیری حکمت عملی از مشهورات متفاوت با بهرهگیری دانش کلام از این گزارههاست؛ زیرا در حکمت عملی مشهوراتی بهکار میروند که صادق باشند و اگر صدق آنها بدیهی نباشد، نیازمند اثبات در جای دیگر هستند درحالیکه دغدغه دانش کلام به کارگیری مشهورات صادق نیست؛ چراکه متکلم به دنبال دفاع از دین با روش جدل و اقناع است.
به همین دلیل، این قضایا اگرچه بهلحاظ اینکه انسانها دارای تأدیبات، خلقیات و عواطف هستند، پذیرفته همگانند، ولی ضروری و بدیهی نیستند، بلکه ممکن است صادق یا کاذب باشند و صدق آنها به اثبات برهانی نیاز دارد.
در رویکردی متفاوت با برداشت آیتالله عابدی شاهرودی از سخنان ابنسینا باید گفت: الف) دیدگاه ابنسینا درباره جایگاه آراء محموده در حکمت عملی آن است که این آراء گرچه بهلحاظ اینکه انسانها دارای تأدیبات، خلقیات و عواطف هستند، پذیرفته همگان هستند، ولی ضروری و بدیهی نیستند، بلکه ممکن است صادق یا کاذب باشند و صدق آنها به اثبات برهانی نیاز دارد.