چکیده:
«فر»/ «فرّه»/ «خره»/ «خوره»/ «خورنه»، مفهومی اساطیری و رمزآمیز در فرهنگ ایرانی است که در دوره اسلامی، متاثّر از مفاهیم قرآن، دگردیسی مییابد و در اندیشه شیخ اشراق به تکامل میرسد. اوستا، اصیلترین منبع نوشتاری پیش از اسلام و شاهنامه مهمترین کتاب پس از اسلام است که مفهوم «فر» را تبیین نموده، باوجود پژوهشهای بسیار درباره «فر»، تاکنون مفاهیم، گونهها، ویژگیها و پیکرهگردانیهای آن در یک ردهبندی علمی تبیین نشده است. این پژوهش میکوشد در خلال یک ردهبندی علمی دریابد «فرهایزدی» در دوره اسلامی، تحت تاثیر مفاهیم قرآن از کدام نامهای خداوند بیشتر اثر پذیرفته است؟ بنابراین یافتههای تاریخی درباره «فر» را به روش کیفی، ردهبندی و تفسیر ادبی ـ تاریخی میکند؛ و برای اثبات تناظر این مفهوم به آیات قرآن استشهاد میکند. برای درک مفاهیم «فر» ابتدا به اصطلاحات همسنگ آن توجه شده؛ در میان واژگان ملازم «فر»، اصطلاحات «اورنگ»، «اورند»، «برز» بیشتر جنبه اساطیری دارند و «ورج»، «بغ» و «وخش» علاوه بر بنیاد اساطیری قابل انطباق با حکمت اسلامی نیز هستند. گونههای «فر» عبارتاند از: «فرایرانی»، «فرپهلوانی»، «فرکیانی»، «فر زرتشت» و «فر موبدی». ویژگیهای فر نشان میدهند: «فر» موهبتی خدایی، گسترده و همهگیر، برخوردار از صورتهای مختلف، قابل افزایش و کاهش، قابل گسست و گمشدن، قابل ترکیب با دیگر «فر»ها، رازآمیز و اعجازآفرین، یاریرسان، ستایشبرانگیز، ضدپلیدی، دارای درخشش، عامل مشروعیت حکومت، محافظ افراد و قابل انتقال است. «فرهایزدی» در پیکرهگردانیهای اساطیری خود میتواند به شکل نیرو، موجود زنده یا اشیا تغییر شکل دهد؛ در قالب نیرو و استعداد به شکل «زیبایی»، «خرد» و «قدرت» جلوهگر شود. در چهره موجودات زنده اعم از زن و فرزند، حیوان و گیاه پدیدار میشود و میتواند بهمثابه عنصری نمادین در قالب اشیا پدیدار شود. در دوره اسلامی، «اسماءالحسنی» بهویژه «فضل الهی»، «رحمت عام و خاص»، «وسعت علم الهی» و «نور» در کنار مفهوم «سکینه» که برآمده از قرآن هستند، با حذف ویژگیهای ناشی از نظام طبقاتی عصر ساسانی، یعنی ستایش فرهمندان، انتقالپذیری موروثی فر و درخشش محسوس شاهانه آن، این مفهوم را استحاله کرده و به کمال رساندند.
Farr(ah)/xvarənah-, a key concept in Persian thought and culture which literally means ‘glory’ and ‘splendour’, probably related etymologically to the word xuar/n ‘sun’, but mostly understood as a divine power and glory endowed upon the chosen ones. The discourse formation of farr(ah), through texts belonging to different periods, reaches its full development during the Islamic period, especially in the teachings of Suhrawardī, the well-known founder of the Persian Illuminationist school of philosophy. Based on a qualitative method, the present study aims at classifying and arranging the different types of farr(ah) and also investigates how the Qur’ānic teachings, especially the Qur’ānic divine Names, influenced transformation of the concept of farr(ah) during the Islamic period. Farr(ah) was a royal and divine attribute and occurs in phrases like farr-u-awrang. Burz (the lofty one), warz (Av. varəcah, the vital energy) and bagh (a deity or divine power distributing settled portions and deserved fates, Sans. bhaga) may be mentioned among the other important words and notions accompanying the notion of farr(ah). Major types of farr(ah) are as the followings: farr-i kiyānī (royal splendour attributed to virtuous kings), farr-i Īrānī (showing that farr(ah) corresponded not only to the concept of royal fortune but also to that of ‘fortune’ in a more general sense), farr-i zartusht and farr-i mūbadī (fortune and splendour attributed to the priestly class). As a magic force of luminous and fiery nature, the notion of farr(ah) closely accompanied the key notions of ‘beauty’, ‘wisdom’ and ‘power’, hence, it may manifest itself through an interconnected network of living beings, including animals and plants, as well as non-living objects. As a result of the promotion of equality and hence removal of Sassanid social classes during the Islamic period, the concept of farr(ah) – influenced by the Qur’ānic divine Names and Qualities including Mercy and Light alongside the key notion of Sakīna (Spirit of Tranquility, divine Presence and Indwelling) - transformed into a more mature and rich form.
خلاصه ماشینی:
بیان قهرمانیهای پهلوانان ایرانی در شاهنامه یعنی تفسیر نقش نخبگان جامعة طبقاتی در سایة حضور شاه و این همان نقشی است که در منابع تصویری و نوشتاری در ایران پیشاز اسلام چندان به آن توجه نشده بود، اما در کف این هرم «فر ایرانی» با بیشترین بسامد دیده میشود؛ این فر همگانی اگرچه پرشمار است، همواره در پیشگاه نور اهورایی «فر کیانی»، قدرت رازآمیز «فر پهلوانی»، و نیروی ماورایی «فر موبدی» کمفروغ ظاهر شده است.
در آیة 4 سورة جمعه از «فضل خداوند» با ضمیر مبهم «ذالک» یاد شده و گفته شده است آن فضل خداوند است که به هر کس بخواهد عطا میکند؛ همچنین، بهاعتبار ریشة واژة «فضل» که لطف مضاعف و رحمت سرریزشدة الهی را نشان میدهد، میتوان تا اندازهای ناشناخته بودن این مفهوم را مجسم کرد.
مهمتر از همه اینکه در دوران اسلامی به توصیة قرآن «ساختار طبقاتی فر» فروشکسته میشود، زیرا در جهانبینی عصر ساسانی هر کس فقط در دایرة محدود طبقة خویش میتوانست با خویشکاری فرة خود را افزایش دهد و خروج از طبقه بهمعنی ازدستدادن «فر» بود؛ بنابراین، «فر» برای هر کس در طبقة خویش معنا مییافت و هر کس فقط میتوانست با خویشکاری در طبقة خویش «فر» خود را ارتقا دهد، اما در دوران اسلامی، برخلاف جهانبینی باستان، عنایت خداوند بهشکل رحمت واسعة الهی در دو نام «رحمان» و «رحیم» متجلی میشود و همه میتوانند از آن بهرهمند شوند.