چکیده:
بیتردید اساسیترین کارکرد نهاد تبلیغ دین، رساندن صادقانۀ پیام دین به جامعۀ دینداران است. ایفای این کارکرد گاهی با چالش یا دوراهیهای اخلاقی مواجه میشود و مبلّغ را بر سر دو یا چند راهی تصمیمگیری اخلاقی قرار میدهد. مقاله پیش رو با هدف بررسی شماری از مهمترین چالشهای صداقت در عرصۀ تبلیغ دین سامان یافته است. برای دستیابی به این هدف به مهمترین متون و منابعی که در زمینۀ تبلیغ دین نوشته شده است، مراجعه شد و دربارۀ محتوای آنها تحلیل کیفی انجام گرفت. یافتههای این تحقیق نشان داد تبلیغ صادقانه اساساً گاهی با منافع شخصی مبلّغ در تعارض قرار میگیرد، گاهی جذب حداکثری مخاطبان، صداقت در تبلیغ را به مخاطره میاندازد، در بعضی مواقع نیز ضعف در شایستگیها و صلاحیتهای مبلّغ مانع تبلیغ صادقانه میشود و درنهایت، نگرش جزئی مبلّغ به دین نیز ممکن است از دلایل ضعف صداقت در تبلیغ دین باشد.
Undoubtedly, the most important function of the religious preaching is to deliver the faithful message to the religious community honestly. This function sometimes faces ethical challenges or dilemmas, placing the sum at the cost of two or more ways of making ethical decisions. This article aims to address some of the most important challenges of honesty in the field of religious preaching. To this end, the most important texts and resources written on the promotion of religion were referred to, and their content analyzed qualitatively. The findings of this study showed that honest advertising is sometimes at odds with the personal interests of the preachers, sometimes attracting maximum audiences jeopardizes the honesty of the preaching, sometimes weakening the merits and qualifications of the preacher. The mission of religion can also be one of the reasons for the lack of integrity in the promotion of religion.
خلاصه ماشینی:
اگرچه همواره از اینکه تبلیغ دین یک حرفه فرض شود، غفلت شده است، به نظر میرسد امروزه باید این واقعیت را پذیرفت که تبلیغ - خواه ناخواه - قالب یک نهاد اجتماعی را به خود گرفته است و مسئولیت ارائه مجموعهای از خدمات اجتماعی را بر عهده دارد؛ به تعبیر دیگر، تبلیغ حرفهای است با آرمان خدمترسانی که البته باید در قبال این مسئولیت پاسخگو نیز باشد.
پرسش بسیار مهم دراینباره این است که چرا افراد در سازمانها و نهادها دروغ میگویند؟ اساساً چه انگیزههایی باعث میشود اعضای یک صنف، سازمان و نهاد ناصادقانه رفتار کنند یا تصمیم بگیرند؟ براساس مطالعات گوناگونی که دربارۀ این انگیزهها انجام شده، بهطور کلی دو دسته انگیزۀ اصلی وجود دارد: انگیزۀ منافع شخصی و انگیزۀ تعارضات شغلی و سازمانی.
اگر بپذیریم انتقاد از رسوم باطل یکی از اهداف مهم دین است، احتمالاً یک چالش اساسی برای مبلغ پدید میآید؛ چالشی که در تعارض منافع شخصی با اصل صداقت تبلیغی ریشه دارد.
البته ممکن است آفت عوامزدگی در اثر انگیزههای دیگری نیز پدید آید، اما آنچه در اینجا بر آن تأکید میشود، انگیزۀ حفظ منافع شخصی است؛ به تعبیر دیگر، میتوان از منظری روشمند این چالش را به نظام مالی و اقتصادی تبلیغ مرتبط دانست.
به نظر میرسد اصل تأثیرگذاری بر مخاطب از دو جنبه با اصل صداقت در چالش قرار میگیرد؛ به این معنی که گاهی مبلغ به اقتضای ماهیت تبلیغ در محتوای دین دستکاری میکند که در این صورت، دچار بیصداقتی اثباتی شده است.
آنچه موارد یادشده را به مشکلات جدی اخلاقی در عرصۀ تبلیغ تبدیل میکند این است که گاهی بیصداقتی بهمثابۀ ابزاری در اختیار ترویج دین و مصالح دینی قرار میگیرد.