چکیده:
اختلاف قرائتهای قرآنی در برخی از آیات، باعث اختلاف در برداشت و فهم مفسران، مترجمان و فقها شده است. در این مقاله با توجه به چرایی عدم مصافحه با نامحرم و نظرات مفسران و علما با استناد به آیه «او لامستم النّساء» به بررسی اختلاف قرائتهای آیه مذکور و اثر آن بر آراء مفسران و فقیهان پرداخته میشود و با بیان اختلاف قرائت دو واژه «لامستم» و «لمستم» و بررسی وجوه قرائتها و احتجاجهای هر قرائت، با نگاهی تحلیلی نشان داده میشود که تنوع برداشتهای حکمی از این آیه ناظر به اختلاف قرائتهای آیه است و توجه به قرائتها؛ تفاسیر و فتاوی مختلف را ایجاد کرده است. نگارندگان در این مقاله با شیوه تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی ترجمههای آیه 43 پرداختهاند و با ارائه دیدگاههای فقهی، قرائی و روایی، ضعف و لغزش برخی از ترجمهها و فتواها را در عبارت «لامستم النساء» نشان دادهاند.
خلاصه ماشینی:
آیه 43 نساء، آیات الأحکام، إختلاف قرائت، مصافحه طرح مسئله قرآن برای هدایت همه نسلها است، چنانچه خدای متعال میفرماید: «تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا» (فرقان / 1) در این کلام الهی که برای هدایت أبدی بشر است، هر واژه یا کلمه براساس حکمتی صورت گرفته است.
(قرضاوی، 1396: 24) البته وی در جای دیگر میگوید: شافعی معتقد است که لمس زن [هرچند همسر و بدون شهوت باشد] وضو را باطل میکند و به این آیه استدلال کرده است که میفرماید: «أو لامستم النساء؛ و یا زنان را لمس کردید.
بههمین دلیل است که شیخ الاسلام ابنتیمیه در فتاوای خود قول کسانی که ملامسه و لمس را در آیه بهمعنا صرف تماس پوست با پوست (هرچند بدون شهوت هم باشد) تفسیر کردهاند، ضعیف شمرده و از جمله چیزهایی که دراینباره فرمودهاند این است که: «و اما منوط کردن نقض وضو به صرف لمس، خلاف اصول، اجماع اصحاب و متون شرعی است و گوینده آن هیچگونه نص و قیاسی ندارد؛ چراکه اگر در آیه [أو لامستم النساء]منظور، لمس زن با دست و بوسه و یا امثال آن باشد [همانطور که ابنعمر و دیگران بیان داشتهاند] پس معلوم است هر کجا در قرآن و سنت پیامبر لمس ذکر شود، مراد لمس با شهوت است.
به نظر میرسد، با توجه به آنچه بیان شد: إختلاف قرائت در این آیه و أحکام گوناگونی که در ذیل آن مطرح است ارتباطی با جواز مصافحه نامحرمان ندارد.
3. شیوه بیعت پیـامبر اکرم| با زنان از مـسائل مـتعارض در روایات فریقین است و تنها روایـاتی کـه بیانگر جواز مصافحه بدون حایل است، پذیرفتنی نیست.
ـ فولادوند، محمدمهدی، 1415 ق، ترجمه قرآن کریم، تهران، دار القرآن.
ـ مجتبوی، سید جلالالدین، 1371، ترجمه قرآن کریم، تهران، حکمت.
ـ مکارم شیرازی، ناصر، 1373، ترجمه قرآن کریم، قم، دار القرآن الکریم.