چکیده:
نقد ادبی بهویژه نقد ادبیات کودک و نوجوان شرط لازم ارتقای سطح کیفی آثار ادبی
است. اما گوناگونی, فراوانی و گاهی پیچیدگی نظریههای ادبی, نظریهها و روشهای
نقد و البته بیاعتنایی برخی از ناقدان به ضرورت روشمندی نقد موثره دست کم موجب
پیدایی آسیبهای «فروکاستگی»» «گم گشتگی» و «آمیختگی» در نقدهای آثار کودک
و نوجوان شده است. فروکاستگی نقدهء پیآمد ناروشمندی در اینباره» گمگشتگی نقدء
حاصل نااستواری ناقد بر نقطهای نظری و رویکردی معرفتی و آمیختگی نقد.ء نتیجه
تاثیر گرایشها و خواهشهای او در کنش نقد است. بنابراین» ناقدی که از سر سرگرمی
به بررسی آثار نمیپردازد و از داوریهای شمّی - ذوقی دراینباره میپرهیزد. دست کم
سه اصل روشمندی؛ رویکردگزینی و ناسوگیری را در نقد پاس میدارد. این مقاله با
رویکردی جامعنگر به اصل اول با تاکید بر نمونههایی از آثار ادبی کودک و نوجوان
و نقدهای آنهاء با اقتباس از دیدگاه نوئل کارول (۱۹۴۷) نظریهپرداز و فیلسوف هنر
امریکایی معاصر «درباره نقد» و تنقیح مراحل دیدگاه او به دنبال ترسیم و پیشنهاد
الگویی آسان یاب و البته سامانمند و فراگیر در این زمینه است که با فرض کاربست
آن» نقد ادبی آثار کودک و نوجوان از آسیبهای روششناختی و معرفتشناختی مامون
خواهند ماند. پرداختن به اصول دوم و سوم (اخلاق نقد) در مجال مستقل و چارچوب
فراختری از این جستاره امکان میپذیرد. این الگو بر چهار محور اصلی «توصیف»»
«تحلیل» «تفسیر» و «تقییم» و محورهای فرعی آنها استوار است. وجه تسمیة این
الگو به «چارتایی»» لزوم پیمودن مراحلی در فرآیند نقد سامانمند است که در شمارش
چهارتایند و البته آغاز شدن نام هر مرحله با حرف «ت/تا»، تلمیحی نیکو برای یادسپاری آنها به شمار میرود.