چکیده:
این مقاله در صدد تبیین معرفت شناختی علیت و عینیت تاریخی است.بسیاری از جمله متفکران مسلمان تاریخ را یکی از منابع شناخت می دانند. از سویی اختلاف در باره ماهیت و وجود تاریخ خود مبحثی قدیمی و ریشه دار است. از سویی علمیت و عینیت در تاریخ، دارای اهمیت زیادی در تحلیل اصالت تاریخ است. زیرا تاریخ به سان دیگر ارکان دانش و معرفت بشری در حالی که منبعی برای تحلیل و کمک به درک دقیقتر رویدادهای بشری است، خود موید دانشی مستقل است.بدیهی است نمی توانیم با نگرش پوزیتیویستی با تاریخ مواجه شویم.اما مورخ می تواند هم از منظر علم تحربی و هم طبقه بندی رویدادها و داده ها به برداشت فلاسفه در نیل به فهمی فلسفی در تطبیق فرآیندها کمک رساند. هرچند مورخان فارغ از داوری و نظام ارزشی نیستند، اما ناچار از تبعیت از الگوهای شناخته شده و مورد پذیرش محققین هستند.اگر چه نمی توان به تمامی جزییات تاریخی دست یابیم اما عینیت سازی و تلاش برای علمی کردن متدها و تحلیل معرفت شناختی از پدیده های تاریخی، تفسیری عمیقتر و پویاتررا موجب می شود. این مقاله در صدد بیان این دریافت است که تاریخ علیرغم ادوار چهارگانه تحول زا، به تفسیر علمی از رویدادها محتاج است.می دانیم هرمنوتیک و برداشتهایی عام و فلسفی می تواند منشایی در تحلیل فرارویدادهای تاریخی داشته باشد، اما همچنان به تحلیل علمی و علتالعللی و درک جامع و کلگرا نیازمند است.این بزرگترین دستآورد مشترک مورخان و فیلسوفان در پیوند رویداد و معرفت است.
This article is defining to epistemological conception about historical objectivity& scientific approach. So many as a Muslim thinkers believed that history is one of the most important path of recognition. Although diversity of opinion about nature and existence of history is old matters .Subjects such as scientific and objectivity has a high value in historical thought purity. history like the other knowledge and human wisdom pillars meanwhile was a sources for help and interpret of precise comprehending of human learning, is independence knowledge definition .this reality that could not recognize history as a positivism sciences, but historian can from empiric scientific view and classifies of events and data help to good comprehending and sophisticated concept of proses verifying of philosophers. Although historian has trend and especial motivation, but obliged of following of familiar symbols and respectable for researchers in the field of philosophy, sociology and psychology and epistemology also. So we cannot reached to all historical events and data, but Objectivity and attempt to lay on to scientific methods and epistemological analytics of historical events needs more deep rendering and motivate manifestation. . This article is trying to improve that as a history alongside of four dimension of progress needs to scientific intervention of events. Although hermeneutic interpretation and general and philosophical ideas could help to understood perception historical post events, but also needs to total comprehending and cause of cause holistic and historical analytic. This is common achievement of historians and philosophers in the event and recognition ties.
خلاصه ماشینی:
فراتـر از آن يـافتن اين حقيقت که آيا ميتوان درباره تاريخ از علمي بودن آن يا عيني بودن رويدادهاي تاريخي سـخن گفـت ، بـه راستي علميت و عينيت چه بازتاب و جايگاهي در محتوا و شـکل رونـدها و رويـدادهاي تـاريخي دارنـد؟ ايـن مقاله در صدد تحليل پاسخ به اين سوالات و فهم اهميت تاريخ در طول حيات بشري و ويژگيهـاي آن اسـت .
دانستن اين حقيقت که آيا ميتوان تاريخ را علمي دانست و اگر نه آيا اين از اهميت اين نگره ميکاهد؟ عينيت و قطعيت رويدادها از چه اهميتي ميتواند برخوردار باشد؟ نويسنده در اين مقاله ضمن بيان نظرات خود در باب پرسش هاي مطروحه به تبيين علمي بودن رويکردهاي مواجهه و چگونگي علمي شدن مفاهيم مرتبط با دانش تاريخ مـيپـردازد.
اين که اگرچـه شـايد نتـوان بـه سـان ارسطو، آمپر و اسپنسر تاريخ را از جنس علوم زيستي و پوزيتيويستي انگاشت ، اما روش هاي مطالعـات تـاريخي از متدهاي علمي بهره برده و تحقق عينيت در تاريخ در چنبره ادراکات فيلسـوفانه بـاقي نمانـده اسـت .
علميت تاريخ به مفهوم علوم طبيعي قطعي نيست ، اما از آنجا که ما يـک روش اتخـاذ مـيکنـيم و موضـوع مشخصي داريم و براي رسيدن به واقعيت هاي گذشته تلاش ميکنيم ، اگر همين را در تعريف علم کافي بدانيم در آن صورت تاريخ هم يک علم است .
واقعيت و نگراني هاي مورخ از ديگر سو، علم تاريخ حاصل تعاملات مورخ با وقايع است که در اين تعامل تفسير مورخ بر رويدادها تحميل ميشود؛ زيرا هر نگاه مورخ به گذشته خواسته يا ناخواسته بر انبـوهي از پـيش فـرض هـا، ارزش هـا، داوريهـا، نظريه ها و ملاحظات متعدد سياسي، اخلاقي، مذهبي، ملـي، فرهنگـي و ...