چکیده:
کانونی سازی ها با امکانات و محدودیت های روایی خود از مهم ترین عناصر در ایجاد تعلیق و غافلگیری به شمار می روند. در این مقاله، با رویکردی مبتنی بر سنت های صوری و محتوایی در تحلیل گفتمان روایی، به دنبال بررسی و یافتن امکانات و محدودیت های روایی انواع کانونی سازی در ایجاد تعلیق و غافلگیری و بیان دلیل زیبایی شناسی استفاده از یک کانونی سازی غالب در رمان بامداد خمار هستیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کانونی سازی های بیرونی و درونی به صورت متناوب از امکانات و محدودیت های روایی خاص و مشترکی در توزیع اطلاعات روایی استفاده می کنند که تعلیق و غافلگیری را در در این رمان به وجود می آورند. براین اساس، امکانات روایی آغاز از میانه، تعلیق اشیاء، روایت درونه ای و پیرنگ باز، مختص کانونی سازی بیرونی و امکانات و محدودیت های روایی روایت رمان به شیوه ی داستان های موازی، نقض نهی، کشمکش درونی، کانونی سازی درونی چندگانه، تک گویی نمایشی، محدودیت مکانی کانونی ساز و تعلیق پس از غافلگیری، مختص کانونی سازی درونی هستند. همچنین، طرح پرسش های تلویحی در صحنه ی آغازین رمان و بخش های دیگر آن، هم سازه اندیشی، پیشواز زمانی، بازگشت به گذشته، کشمکش بیرونی و کشمکش در مکالمه، امکانات روایی مشترک کانونی سازی های بیرونی و درونی در ایجاد تعلیق هستند. در این رمان، غافلگیری فقط در حوزه ی کانونی سازی درونی صورت می گیرد؛ زیرا فقط این کانونی ساز با تغییر ناگهانی فرآیند توزیع اطلاعات روایی به خواننده یا هریک از کنشگرهای رمان اطلاعات اضافی می دهد. همچنین، کمک به تسریع غلبه ی جهت گیری ایدئولوژیکی کانونی ساز درونی با همکاری شگردهایی مانند فرآیند همدلی، یکی از مهم ترین دلایل زیبایی شناسی استفاده ی بیشتر از کانونی سازی درونی در رمان بامداد خمار است.
The focalizations with their validity facilities and limitations are considered as the most significant elements in creating suspense and surprise. In this article, with an approach based on the face and content traditions in the analysis of validity discourse, we seek to examine and find the validity facilities and limitations of types of focalization in creating suspense and surprise and stating the aesthetical reason of using one dominant focalization in the novel Bamdad-e Khomar.
خلاصه ماشینی:
یکی از مهمترین کارکردهای کانونیسازی برای برانگیختن علایق خواننده توزیع دقیق اطلاعات روایی در قسمتهای مختلف رمان است؛ به این صورت که هریک از انواع کانونیسازی با امکانات و محدودیتهای روایی خود ممکن است سرنخها را بهصورتی بچینند که اطلاعات رو نشود تا تعلیق4 و غافلگیری5 ایجاد شود (بوردول و تامسون: 1377: 83ـ84).
مسئلة اصلی این مقاله توجه به انواع کانونیسازی روایی و ابزارهای کلامی آنها و بررسی و مقایسة امکانات و محدودیتهای روایی آنها در ایجاد تعلیق و غافلگیری، براساس نظریة روایتشناسی6 ریمون ـ کنان7 در رمان بامداد خمار نوشتة فتانه حاجسیدجوادی است.
صرفی (1386)، حسنی راد (1387)، علیزاده و سلیمیان (1391)، بامشکی (1391)، فلاح قهرودی و آذرنوا (1392)، تسلیمی و مبارکی (1393)، نوروزی و شیرزاد نجفآبادی (1395)، عربزاده حسینی، صالحینیا و مهدوی (1396) و عرب یوسفآبادی و داور (1396) با استفاده از مفهوم کانونیسازی نزد ژنت و ریمون ـ کنان، متون مختلف را بررسی و تحلیل کردهاند؛ اما هیچیک از آنها به امکانات و محدودیتهای روایی انواع کانونیسازیها و شگردها و تمهیدهای آنها در ایجاد تعلیق و غافلگیری اشارهای نکردهاند.
کشمکش درونی فقط در بخش روایت درونهای رمان بامداد خمار وجود دارد که در آن محبوبه (کانونیساز درونی رمان) با نیروهای متضادی از درون خود مبارزه میکند؛ برای نمونه در پیرفت: [محبوبه:] از اینکه از اعتماد و اطمینان پدر و مادرم سوءاستفاده کرده بودم احساس گناه میکردم و مصممتر میشدم تا دل اسیر را از بند جدا کنم.
گفتنی است که از این تغییر موضع روایت که در متون کلاسیک ادبیات داستانی نیز سابقهای طولانی دارد (مندنیپور، 1383: 98)، بیشتر برای باورپذیر کردن رویدادهای رمان و ایجاد فرایند همدلی48 خواننده با قهرمان مرد یا زن و درنتیجه تعلیقآفرینی بیشتر رمانهای عاشقانه استفاده میشود (استوری، 1388: 34).