چکیده:
ابوزید، اندیشمند مصری، راجع به چیستی وحی سه دیدگاه مطرح میکند. در دیدگاه نخست، وی نبوت را با کهانت مقایسه کرد، تا از جهت فرهنگی، مقبول و آشنا معرفی کند، اما، اولاً بررسی ابوزید در مورد کهانت و شیوع فرهنگی آن کافی نیست؛ ثانیاً خرافههای فرهنگی مانند کهانت، توجیه مناسبی برای وحی ارائه نمیکند؛ ثالثاً ادعای او با شواهد دروندینی سازگار نیست. او در دیدگاه دومش قرآن را محصول تجربۀ دینی پیامبر معرفی میکند. وی در اواخر عمرش دیدگاه سومی را ارائه داد که بر اساس آن، قرآن را نه کلام خدا، بلکه کلام خطاپذیر پیامبر (ص) میداند. از نظر ابوزید، قرآن حاصل گفتوگوهای پیامبر در مواجهه با اعراب است. قرآن متن واحد و منسجم نیست، بلکه مجموعهای از گفتارهاست. قرآن بهمثابۀ گفتار، متنی پارهپاره تلقی میشود که اختلافهای آن توجیهپذیر و تناقضهای آن رفعشدنی خواهد بود، زیرا هر گفتاری متناسب با شرایط و مقتضیات و برای مخاطبان خاصی بیان شده است. در این مقاله نظریات ابوزید بررسی و نقد و نادرستی آنها نشان داده شده است.
Abu Zayd, the Egyptian thinker, proposes three viewpoints to the quiddity of revelation. In his first viewpoint, he compares prophethood with fortunetelling so as to introduce it as culturally accepted and familiar. However, Abu Zayd’s investigation of fortunetelling and its cultural acceptability is not sufficient. Moreover, cultural superstitions such as fortunetelling cannot provide appropriate justifications for the divine revelation. Furthermore, his claims are not congruent with intra-religious evidences. In his second viewpoint, Abu Zayd introduces the Qur’an as the religious experience of the Prophet (s). He presented a third viewpoint toward the end of his life, based on which he deems the Qur’an not as the Divine Word, but rather as the fallible words of the Prophet (s). From the viewpoint of Abu Zayd, the Qur’an is the result of the discussions of the Prophet (s) with Arabs who faced him. He asserts that the Qur’an is not a unified and consolidated text, but rather, it is a set of speeches. That is to say, he thinks that the Qur’an is a fragmented text whose disagreements are justifiable and its inconsistencies are solvable, because each of its statements have been articulated in certain conditions, due to certain requirements, and for a certain audience. This article has examined and criticized the opinions of Abu Zayd, and their erroneousness has been shown.
خلاصه ماشینی:
وي در مرحلۀ اول وحي را زباني مـي دانـد، امـا در مرحلۀ دوم در آثاري همچون مفهوم النص و نقد الخطاب الديني، وحي را به معنـاي الهامـات الهي در نظر مي گيرد که فاقد سرشت زباني است و پيامبر پس از دريافت معنا از جبرئيـل ، بـه آن صورت زباني مي بخشد (ابوزيد، ١٣٨٠: ٥٢٠).
ديدگاه اول ابوزيد در اين نگرش پيش فرض «وحي به مثابۀ گزاره هاي زباني» (الاتاسي، ١٣٨٣: ٥١) بـه چـالش کشيده نمي شود، بلکه بر اساس تحليل زباني وحي، مفهوم اعـلام و خبررسـاني از نهـان را، براي آن برمي گزيند (ابوزيد، ١٣٨٧: ٧٦).
ديدگاه دوم ابوزيد: قرآن کلام پيامبر(ص ) بر اساس ديدگاه اول ابوزيد، مي توان گفت وي قرآن را کلام خـدا مـي دانـد، هرچنـد بـين وحي و کهانت تشابه برقرار مي کند و از اين جهت اشکال هايي به اين ديدگاه وارد است که پيش تر به آنها اشاره شد.
com) به نظر ابوزيد نبايد قرآن را يک متن پنداشـت ، زيـرا قـرآن بـه صـورت يـک کتـاب بـر حضرت محمد(ص ) نازل نشده است ؛ بلکه بايـد آن را مجموعـه اي از گفتمـان هـا در نظـر گرفت (ابوزيد، اساس دين بيم و عشق است ، مصاحبۀ استفان اورث با نصر حامـد ابوزيـد، ترجمۀ سپيده جديري، (www.
ديدگاه دوم ابوزيد دربارة چيستي وحي قرآني اين است که وحي قرآنـي تجربـۀ دينـي پيامبر اکرم (ص ) بوده و قرآن متنـي اسـت کـه پيـامبر اکـرم (ص ) معنـاي آن را از جبرئيـل دريافت کرده اند، سپس آن معاني را در قالب الفاظي عربي صورت بخشيده و آن را به مردم ابلاغ کرده است .