چکیده:
مقاله حاضر بر آن است تا با بررسی انتقادی مقالات علمی-پژوهشی، کاستی ها و نقصان های بنیادین پژوهش هایی را، بررسی کند که در حوزه زبان فارسی، مدعی کاربست یا شرح مبحث آشنایی زدایی اند. نتیجه بررسی ۳۰ مقاله در این حوزه که در بازه زمانی ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ (ه. ش) در نشریات معتبر دانشگاهی ایران، منتشر گردیده اند، روشن می کند که بسیاری از محققان دانشگاهی ایران در درک مفهوم آشنایی زدایی دچار بدفهمی هایی جدی هستند. تساهل و اشتباهات ایشان در فهم و کاربست اصطلاح آشنایی زدایی را می توان چنین طبقه بندی کرد: ۱-عدم توجه به اصول روش شناختی فرمالیست های روس ۲- ارائه تعاریف خلق الساعه از مفهوم آشنایی زدایی ۳-خلط و همانندپنداری مبحث آشنایی زدایی با دیگر مباحث نسبتا مشابه و بالاخص تقلیل آن به مباحث ابتدایی بلاغت سنتی. این کاستی ها از یک سو، به بداهت موضوع پژوهش و ازدیگرسو به تقلیل این مفهوم و تزیینی شدن این اصطلاح در پژوهش های دانشگاهی انجامیده است؛ در نتیجه این موارد، بستری برای محققان، فراهم آمده تا به تولید انبوه مقالاتی بپردازند که اشتباهات مشابهی را، در این حوزه، بازنشر می کنند.
This essay aims to explore the drawbacks and fundamental deficiencies of studies that claim to apply or discuss the concept of defamiliarization in the realm of Persian language through a critical analysis of published academic research articles. A review of 30 articles published in prestigious Iranian journals during the period of 1996 to 2016 illustrates that many researchers in Iran have serious misperceptions regarding the concept of defamiliarization.
These common misconceptions in appreciation and application of the term defamiliarization can be categorized as follows: 1) disregard for the methodological principles of the Russians formalists; 2) presentation of concocted definitions of defamiliarization, and 3) confusion of the concept of defamiliarization with similar terms, in particular reducing it to the basic and traditional principles of rhetoric. On the one hand, these drawbacks have given rise to a plethora of studies that intend to examine truisms and on the other hand, it has reduced this concept to a mere embellishment in academic circles. As a consequence, a fertile ground has been prepared for researchers to churn out articles that disseminate analogous misconceptions in this area.
خلاصه ماشینی:
حال با تکیه به مباحث شکلوفسکی، مطالعۀ مقالات علمی ـ پژوهشی در این حوزه نشان میدهد که دانشگاهیان ایران تعاریفی غیرمنطبق با این نظریه ارائه دادهاند؛ مثلا در مقالهای آمده است: آشناییزدایی در عرصۀ شعر بهواسطۀ زبان ادبی صورت میپذیرد.
در مقالات زیر، این اشتباه بنیادین مشاهده میشود: حسنزاده و غلامحسینزاده (1377)، عباسی (1380)، حسینی مؤخر و پورنامداریان (1383)، خائفی و نورپیشه (1383)، کرمی و نیکدار اصل (1387)، مدرسی و یاسینی (1387)، روحانی و فیاضی (1388)، روحانی و عنایتی قادیکلایی (1388)، مدرسی و یاسینی (1388)، گلریز (1389)، نوروزی (1389)، مرادی (1389)، محسنی و صراحتی جویباری (1390)، عبدالهزاده برزو (1390)، دولتآبادی و شفیعی (1390)، ناصری (1390)، اسدالهی و علیزاده بیگدیلو (1391)، مدرسی و کاظمزاده (1391)، امینی (1391)، روحانی و عنایتی قادیکلایی (1391)، پیروز و دیگران (1391)، محمدی فشارکی و صادقیان (1392)، سلحشور و طاهریفر (1393)، تاجبخش و حاجنوروزی (1393)، هاشمیان و شریفنیا (1393)، روحانی و عنایتی قادیکلایی (1394) و شریفی و ولدانی جونقانی (1395).
این آسیب بهصورت فاحشی در مقالات زیر هم قابل شناسایی است: حسینی مؤخر و پورنامداریان (1383)، خائفی و نورپیشه (1383)، کرمی و نیکدار اصل (1387)، روحانی و فیاضی (1388)، روحانی و عنایتی قادیکلایی (1388)، مدرسی و یاسینی (1388)، نوروزی (1389)، مرادی (1389)، محسنی و صراحتی جویباری (1390)، عبدالهزاده برزو (1390)، دولتآبادی و شفیعی (1390)، ناصری (1390)، مدرسی و کاظمزاده (1391)، امینی (1391)، پیروز و دیگران (1391)، محمدی فشارکی و صادقیان (1392)، سلحشور و طاهریفر (1393)، تاجبخش و حاجنوروزی (1393)، هاشمیان و شریفنیا (1393)، روحانی و عنایتی قادیکلایی (1394) و شریفی و ولدانی جونقانی (1395).