چکیده:
سیر چرخشی اقتصاد را میتوان به عنوان یک فرایند طبیعی در نظر گرفت، پیگیری سیاست های اقتصاد
مقاومتی در شرایط پسا برجام پدیدهای است که می بایست در ارتباط با آن بحثهای بیشتری انجام گیرد.
این پدیده با خروج آمریکا از تعهداتش و اعمال تحریم های اقتصادی بر ایران در سال ١٣٩٧ شدت بیشتری
گرفت. پدیده تلاطم اقتصادی موضوعی بود که نخست، اثرات آن بر قیمت دلار و طلا نمایان شد و سپس
در کلیه سطوح اقتصادی نمود پیدا کرد. سازمانها و منابع انسانی آنها نیز به نوبه خود قطعا از این بحران
بی نصیب نخواهند ماند. درحالی که مدیران منابع انسانی در کشور ما در شرایط بحران اغلب بر اخراج،
تعدیل یا کاهش ساعات کاری تکیه دارند، هدف این پژوهش آن است که راهحل تئوری و عملی برخورد
با این بحران را در شیوه کارکرد مدیر منابع انسانی مشخص نماید. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد
کیفی و با استفاده از روش تحقیق فراتحلیل انجام شده و برای جمع آوری دادهها از ابزار پژوهش
غیرواکنشی و مطالعه کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش حکایت از بکارگیری چهار
استراتژی متداول ریاضت، تمرکز، جایگزینی و بازآرایی هزینه ها در زمان بحران اقتصادی توسط
کشورهای متعدد در خلال سالهای ٢٠٠٨-٢٠١٥ دارد که این امر با توجه به افق بحران اقتصادی و
ظرفیت های حل مسئله در کشورهای مختلف متفاوت بوده است. تکثرگرایی مدیر میتواند بهترین
استراتژی در برخورد با بحران اقتصادی باشد، زیرا جامعیت استراتژی ها می تواند به مدیر منابع انسانی
بصیرتی کامل در برخورد با شرایط بحرانی اعطا نموده و از شتابزدگی در تصمیمات جلوگیری نماید.
خلاصه ماشینی:
بر اساس گفته هاي ماکزيم تاپيلين وزير کار روسيه که در روزنامه روسي AVTOVAZ عنوان شد روزهاي کاري در ١٥ فوريه سال ٢٠١٦ براي کاهش هزينه ها و اجتناب از اخراج کارکنان در جريان بحران اقتصادي به چهار روز در هفته کاهش پيدا کرد و اين حالت به مدت شش ماه ادامه پيدا کرد.
در زمان بحران اقتصادي استفاده از قابليت هاي داخلي سازمان (مربيگري) براي برنامه هاي آموزش و توسعه کارکنان همچنين طراحي آموزش در خانه ازجمله عوامل ضروري است و بودجه آموزشي ميبايستي بر روي توسعه استعدادها و افراد با عملکرد بالا متمرکز شود به عبارتي در فرايند استخدام ميبايستي باز سازمان دهي و اولويت دهي مجدد انجام گيرد (واردالير، ٢٠١٦).
جدول ٣: استراتژيهاي حاصل شده از گزينه هاي واقعي (به تصویر صفحه رجوع شود) با توجه به موارد عنوان شده ميتوان اينگونه استنباط نمود که دولت هايي که استراتژي رياضتي را دنبال نموده اند، تنها در انديشه بقاء سيستم هاي موجود بوده اند و با رويکردي تدافعي با بحران هاي پديد آمده مواجه شده اند و با کاهش شديد هزينه ها هدف خود را بدون توجه به مسائل مربوط به منابع انساني، بقا سازمان ها و سيستم هاي موجود قراد داده اند.
گاهي اوقات کانون توجه دولت ها، تمرکز بر روي استعدادهاي خاص سازمان (شايستگيهاي مرکزي) بوده است ، در چنين زماني مديران منابع انساني با رويکردي محافظه کارانه منابع انساني را که براي سازمان خاص باشد را شناسايي و مورد تمرکز هزينه ها قرار داده اند و هدف مدير منابع انساني در اين هنگام تمرکز بر بقاي استعدادهاي خاص (حفظ شايستگيها) در زمان بحران اقتصادي ميباشد.
يافته هاي پژوهش بر چهار استراتژي رياضتي، تمرکز، جايگزيني و بازآرايي جهت کاهش هزينه هاي منابع انساني در زمان بحران اقتصادي با استفاده از تجارب ساير کشورها تأکيد نموده است .