چکیده:
در دو دهه اخیر، پژوهشها و تحقیقات مربوط به نقش دولت در اقتصاد از مباحث اندازه دولت و وظایف آن در اقتصاد به مقوله کارایی و اثربخشی دولت در اقتصاد معطوف گشته است. این تغییر نگاه به مقوله دولت در اقتصاد، موجب شکلگیری تحقیقات متعددی در خصوص تدوین و ارائه شاخصهای کارایی و اثربخشی دولت در گزارشها و پژوهشهای جهانی شده است. در این میان انطباق این شاخصها و ارائه شاخصهای برآمده از مبانی و وظایف دولت در اقتصاد اسلامی از اهمیّت زیادی برخوردار است. با اتخاذ رویکرد مفهومی موسع از کارایی و اثربخشی، کارایی و اثربخشی دولت را میتوان اینگونه بیان نمود که با استفاده از منابع و اختیارات، وظایف بهنحوی انجام گیرد که بیشترین خروجی و عایدی را داشته و در رسیدن به اهداف بیشترین اثربخشی حاصل شود. این تحقیق مبتنیبر جایگاه و وظایف دولت در نظام اقتصادی اسلام، پس از تفکیک حوزههای وظایف دولت مشتملبر حوزههای کلان اقتصادی، پولی و مالی، درآمد و هزینه دولت، عدالت و رفاه عمومی، اداری و مدیریتی، تنظیمگری و نظارت بر بازار، امنیت اقتصادی و حقوق مالکیت و حوزه علم و آموزش به استخراج و ارائه شاخصهای سنجش کارایی و اثربخشی دولت در حوزههای پیشگفته و رتبهبندی هریک از شاخصها براساس پرسشنامه خبرگانی پرداخته است. شاخص «نسبت خانوارهای زیرخط فقر به کل خانوارها» در حوزه عدالت و رفاه عمومی از میان 64 شاخص، رتبه نخست را بهدست آورد که نشان میدهد براساس نظرات خبرگان، حوزه عدالت در سنجش کارایی و اثربخشی دولت با شاخص (پایین بودن) نسبت خانوارهای زیرخط فقر مهمترین مؤلفه و شاخص است. مجموعه شاخصهای مستخرج و رتبهبندی شده در این تحقیق میتواند در سنجش عملکرد دولت در انطباق با اقتصاد اسلامی استفاده گردد.
Over the past two decades, research on the role of government in the economy has focused on the size of government and its tasks in the economy in terms of the efficiency and effectiveness of the state in the economy. This change of view on the state of the economy has led to the formation of several studies on the formulation and presentation of indicators of government efficiency and effectiveness in global reports and research. In this regard, the adaptation of these indicators and the presentation of indicators derived from the principles and duties of the government in Islamic economics is of great importance. By adopting a straightforward conceptual approach to efficiency and effectiveness, the efficiency and effectiveness of the government can be arranged so that using resources and authority, the tasks are carried out in such a way that it has the highest output and revenue and achieve the most effective results. This research is based on the position and duties of the government in the economic system of Islam, after separating the areas of government duties, including macroeconomic, monetary and financial areas, government revenue and expenditure, justice and public welfare, administrative and management, regulation and market surveillance, security Economic and property rights and the field of science and education to extract and provide indicators of assessing the efficiency and effectiveness of government in the above areas and ranking each of the indicators based on the experts questionnaire. The index of the ratio of households under the headline of poverty to total households in the area of justice and welfare among64 indicators, ranked first, which shows that according to expert opinions, the area of justice in measuring the efficiency and effectiveness of the government with the index (low) ratio Households under the poverty line are the most important component and indicator. The set of identified and ranked indicators in this research can be used to measure government performance in accordance with Islamic economics.
خلاصه ماشینی:
اين تحقيق مبتنيبر جايگاه و وظايف دولت در نظام اقتصادي اسلام ، پس از تفکيک حوزه هاي وظايف دولت مشتمل بر حوزه هاي کلان اقتصادي، پولي و مالي، درآمد و هزينه دولت ، عدالت و رفاه عمومي، اداري و مديريتي، تنظيم گري و نظارت بر بازار، امنيت اقتصادي و حقوق مالکيت و حوزه علم و آموزش به استخراج و ارائه شاخص هاي سنجش کارايي و اثربخشي دولت در حوزه هاي پيش گفته و رتبه بندي هريک از شاخص ها براساس پرسشنامه خبرگاني پرداخته است .
در اين تحقيق با تکيه بر جايگاه دولت اسلامي در اقتصاد و تبييني از وظايف دولت در نظام اقتصادي اسلام ، شاخص ها و مؤلفه هاي کارايي و اثربخشي دولت در حوزه اقتصاد، مبتنيبر مفاهيم توسعه يافته از کارايي و اثربخشي ارائه ميشود.
قحف ٩ (١٩٩٨) در پژوهش خود با رويکرد اسلامي به بررسي نقش دولت در اقتصاد ميپردازد و بيان ميدارد که نقش دولت از سه اصل شورا، امر به معروف و نهي از منکر، راهنماييهاي شريعت در باب ترجيهات عمومي پيروي ميکند اين تحقيق وظايف و خطوط کلي نقش دولت در نظام اسلامي را بدين صورت عنوان ميدارد: اول : مديريت اموال عمومي در جهت حداکثرسازي ترجيهات عمومي، دوم : زمينه سازي در جهت حفاظت از جامعه و پشتيباني از خواسته هاي فرهنگي، ديني و اقتصادي جامعه ، سوم : افزايش کافي درآمدها جهت تأمين بودجه اداري و وظايف دولتي، چهارم : توانمندسازي افراد جهت توليد کارا و دست يابي به رفاه اقتصادي، پنجم : حفظ ثبات اقتصادي به ويژه در توزيع و بازتوزيع درآمد و ثروت .