چکیده:
اسلام دینی جامع و جهانی است و اجرای همهجانبه آن، مستلزم قالبی تمدنی (بهمثابه کلانترین نظام مناسبات انسانی) و تأمینکننده چنین واحد کلان اجتماعی است. اصطلاح تمدن، با انباشت مفهومی و فرهنگی آن در غرب، حاوی جوهری سکولار است که موجب تردید و احتیاط در استفاده از این اصطلاح میشود. بدین سان باید در پی اصطلاحی جایگزین در بستر فرهنگ اسلامی بود. در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل مفهومی، واژههایی از قرآنکریم واکاوی میشود که در مظان این معنا، دارای گستردگی اجتماعی است. در میان پنج واژه مطرح در این مقاله که دربردارندۀ معنای گسترده اجتماعی باشد، بهظاهر واژگان بلد، قریه، مدینه و مُلک جایگزین مناسبی برای تمدن نیستند. در این میان، واژه فراگیر «امّت» کلانترین و جامعترین نظام مناسبات انسانی است که با افزودههای فراتمدنیاش، چهبسا ترسیمکنندۀ مناسبترین بستر تکامل انسان برای تأمین نیازهای فراگیر مادی و معنوی فرد و جامعه باشد. امّت با افزودههایی همچون آرامشزایی، سبقت در خیرات، نظارت درونی و نیز عناصری همچون وحدت و حاکمیت نوعی انسانی، جامعیت، وسعت، نظاممندی، تعادل و هدفمندی به جهت ماهوی، کلانتر و نظاممندتر از دیگر اصطلاحهای قرآنی و نیز اصطلاح تمدن است.
Islam is a comprehensive global religion, and its full-fledged realization demands a civilizational framework (as the largest system for human relations), which can supply such a large-scale social unit. Because of its conceptual and cultural accumulations in the West, the term, “civilization,” has come to have a secular essence, which might lead to reservations and cautions as to its use in our context. Thus, we need to pinpoint an alternative term within the Islamic culture. In this paper, we employ a descriptive method and concept analysis, in order to recover Quranic terms that might serve as candidates for such a socially wide concept. Of the five terms discussed in this paper, which have a socially wide connotation, it seems that terms, “balad” (city), “qarya” (village), “madīna” (polis), and “mulk” (territory), do not qualify as alternatives to “civilization.” However, the general word, “Umma,” provides the widest and most comprehensive system of human relations, which, with its meta-civilizational additions, might picture the most appropriate bedrock for human perfection in order to provide universal material and spiritual needs of the individual and the society. With added notions such as peacefulness, hasting in good things, domestic monitoring, as well as elements such as unity and typical sovereignty of humans, comprehensiveness, width, systematicity, balance, and purposefulness, “Umma” is characteristically of a larger scale and is more comprehensive than other Quranic terms, as well as “civilization.”
خلاصه ماشینی:
در نگاه نخست و با توجه به ریشه این واژه (مدن) و اشتراک لفظی آن با تمدن، به نظر میرسد «مدینه» معادل تمدن باشد، اما چنین نیست؛ زیرا جامعه مدینه، همان قریهای است که در صورت سرپیچی از قوانین الهی و تخطی از مسیر رسالت، هلاک خواهند شد.
ملک سلیمانی که با صفت «لا ینبغی لاحد من بعدی» یاد شده و ملک عظیم که با توجه به آیات و روایتها به «امامت و ولایت» تعبیر شده است (طریحی، 1375: ج5: ص289؛ دژآباد، 1395: ص75)، نشان میدهد که ملک از واژگان قبلی گستردهتر است؛ اما معنای تمدنی در این واژه اشباع نشده و جامعیت نظامهای اجتماعی را نیز ندارد.
بیگمان «امت»، بار معنایی خاصی جدای از واژۀ «امام» دارد و ابراهیم7 دارای هر دو مقام است؛ ب) جماعتی از انسانها و جانداران نیز به سوی مقصدی در حرکتاند؛ ج) دین و روش هم آدمی را به سوی هدفی خاص رهنمون میشود؛ د) امت در آیه «و ادکر بعد أمة» (یوسف: 45) نیز نشان میدهد در استفاده از این واژه برای «زمان»، منظوری نهفته است؛ اینکه زمان به هدفی که دربارۀ ماجرای یوسف در نظر است، آمده باشد.
در طول تاریخ کم نبودند جریانهای حقگرایی که تکذیب شدند و تکذیب امت نیز چنین است؛ افرادی که به مخالفت برخاسته و سنگ اندازی میکنند، همواره وجود دارند و از حرکت عظیم امت، خارج میشوند؛ ثالثا عاقبت هلاکتبار تکذیب، تنها دامن مکذبان (و نه همه اهالی امت) را میگیرد؛ بر خلاف هلاکت قریه که به دلیل کفران بیشتر مردمانش، عاقبت اهالیاش، نابودی است.