چکیده:
سفرنامه های دوره صفوی و قاجاری، صرف نظر از کاستی های محتوایی و روش شناختی شان،به عنوان یکی از اسناد معتبر تاریخی، شرح آداب و رسوم و بازنمایی جهان ایرانی در منظومه فکری سفرنامه نویسانی است که با تصویر سازی از ایران بنیاد های شناخت نسبت به جهان ایرانی را در ذهن و ضمیر مخاطبانشان استوار ساختند.
دوره صفویه که با تلفیق سه عنصر مهم هویت ساز یعنی مذهب، اسطوره و سرزمین، پایه گذار عصر نوینی در فرآیند هویت یابی ایرانیان به شمار می آید و دوره قاجاریه، که سرآغاز مداخله همه جانبه اروپاییان در جهان ایرانی و تاثیر عمیق آن بر هویت ایرانی است، در نقطه تمرکز این مقاله واقع شده اند. هدف مقاله پاسخ به این پرسش اصلی است که مهمترین ممیزه های فرهنگی ایرانیان که در این سفرنامه ها مورد توجه قرار گرفته است کدامند؟
مقاله با توجه به تعریف مفهوم هویت که بر وجود «دیگران» در فرآیند هویت یابی تاکید می کند، و توجه به نقش مولفه های فرهنگی در تکوین هویت ملی، مولفه های هویت فرهنگی ایرانیان را به صورت زیر احصا نموده است: مولفه های مثبت عبارتند از: مدارای دینی، دین مداری، میهمان نوازی، علم آموزی، شعردوستی، دلبستگی به مولفه های هویت ایرانی، مرجعیت روحانیت در بین مردم و رواج فرهنگ عفاف در میان توده ها.
و در بعد منفی شناسه های مهم عبارتند از: خرافه گرایی و تقدیر باوری، تجمل گرایی، پنهانکاری و دورویی، فقدان شایسته سالاری، عافیت طلبی و مسامحه کاری، فقدان روح نقادی و فساد دستگاه سیاسی و جدایی کامل بین دولت و مردم.
خلاصه ماشینی:
"برایناساس،در این تحقیق در صددیم به این پرسش پاسخ دهیم که هویت فرهنگی ایرانیان در سفرنامههای اروپاییان عهد صفوی و قاجاری چگونه انعکاس یافتهاست؟به عبارت دیگر سفرنامه نویسان اروپایی در نگاشتههای خویش،چگونهشناسههای فرهنگی ایرانیان را توصیف و ترسیم کردهاند و کدامیک از مؤلفههای هویتفرهنگی ایرانی،در این سفرنامهها ممیزه بارز و خصیصه عام و فراگیر ایرانیان شناختهشده و مورد توجه بیشتری قرار گرفته است؟ وششناسی تحقیق هر تحقیقی متناسب با موضوع خود مستلزم کاربست روش ویژهای است.
دو دلیل عمده در اینخصوص قابل ذکر است:اول اینکه تعداد سفرنامههای نوشته شده در این دوره بسیارنادر و مطابق بررسی انجام شده از انگشتان یک دست تجاوز نمیکند مثل سفرنامهکارستن نیبور و دوم اینکه ویژگی برجسته دو دوره یاد شده اشتمال آنها بر بعد هویتیاست بدین منظور که دوره صفویه با تشکیل اولین دولت ملی در ایران توانست«خود یاهمان هویت»ایرانی را در قبال«دگر»عثمانیها،تاتارهای ازبک،روسیه تزاری وانگلیسیها،تعریف،تثبیت و به جهانیان عرضه نماید و حس ایرانی بودن را با ابتنا برسه عنصر سرزمین،مذهب و اسطوره باز تولید و احیا کند و دوره قاجاریه از این زاویهکه متعاقب مداخله همه جانبه اروپاییان در ایران و مواجهه ایرانیان با مظاهر پیشرفت ونوسازی غربی و افول شتابنده عظمت،قدرت و هویت گذشته،مسأله«کیستی ایرانی»رادچار چالش عمیق و شالوده شکنانهای نمود حائز اهمیت شناخته شدند و چون دورانفترت بین دو سلسله،جز وقوع کشور گشایی صرف(دوره افشاریه)و جنگها وکشمکشهای بین خوانین محلی(دوره زندیه)و چرخش معمول قدرت و فاقد بعد هویتی بود از تمرکز مطالعه مقاله خارج شد."