چکیده:
در میان جرایم روابط متنوع و گستردهای وجود دارد. اگرچه برخی از جرایم بدون برقراری ارتباط با سایر جرایم قابلیت تحقق دارند (جرم مستقل)، اما بسیاری از جرایم، به جرایم دیگر وابستگی داشته و بدون برقراری ارتباط با جرایم دیگر، امکان تحقق ندارند (جرم وابسته). ارتباطات میان جرایم ممکن است ذاتی باشند یعنی ناشی از ماهیت جرایم باشند و یا ممکن است تبعی باشند و بسته به انتخاب مجرمین و شرایطِ تحقق جرم، برقرار شوند. توجه به روابط میان جرایم در سطح وسیع و با در نظر گرفتن دامنه و گستره این ارتباطات منجر به مشاهده مشخصهها و ساختارهای اجتماعی نظیر نقش، نهاد، سازمانهای اجتماعی و... در میان جرایم میشود که به نظر میرسد عموماً این ساختارها انعکاسی از ساختارهای جوامعی است که جرایم در آن جوامع تحقق مییابند؛ این ویژگی به جرایم، خصوصیتی اجتماعی میدهد. این جنبه از جرایم تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است و ممکن است دیدگاهی متفاوت به جرایم ایجاد نماید.
There is a wide and variety relationship between crimes. But many crimes are dependent to the others) dependent crimes (so that they are not able to exist without them. This dependency may be substantive or subordinate which are created by offenders decisions and other circumstances .there are some crimes that are independents but very crucial in existence of other crimes. Considering to these relations and reviewing the social constructions and making comparison between the two shows us that there are many structures between crimes that are very similar to our social constructions and meanwhile some differences can be seen .it seems these social structures are reflections of the society in which crimes are committed and this issues gives social character to crimes .this aspect is less noted yet and may create a different view to the offences.
خلاصه ماشینی:
چنانچه در مطالعه روابط ميان جرايم ، به ارتباطات و سـاختارهاي اجتمـاعي و نقـش ايـن ساختارها در ارتباطات ميان آنها توجه شود؛ مسئله اي که جلب توجـه مـيکنـد؛ شـکل گيـري زنجيره ها و شبکه هايي متشکل از جرايم است که منجر به ايجاد ساختارهايي در ميان جـرايم ميشود که شباهت قابل توجهي به ساختارهاي اجتماعي در جامعه دارد از اين جهت ميتوان از زاويه اي متفاوت با آنچه که تاکنون ارتباطات ميان جرايم مورد بررسي و توجه قرار گرفته اند اين خصوصيت از جرايم را مورد توجه قرار داد.
] يکي ديگر از نمونه هاي توجه به ارتباطات ميان جرايم و تقسيم جرايم برمبناي اين روابط ، که بيشـتر در «جـرايم سـازمان يافتـه » (Organized Crimes) و «جـرايم سـازمان يافتـه فراملـي» ( Transnational organized crimes)، مورد بررسي قرار گرفته «جرم مقدم » (Predicate crimes) است که به طور خاص در مـواد متعددي از کنوانسيون پالرمو از جمله ماده ٦ به آن اشاره شده است [صادق سليمي، جنايات سازمان يافتـه فراملـي (تهران : انتشارات تهران صدرا، ١٣٨٢)، ٧٩-٧٨.
در اين شکل از ارتباط ، جرايم يکديگر را به دنيا ميآورند، در سود و زيان بـا هـم شريک ميشوند يا از يکديگر حمايت ميکنند و حتي ممکن است ، دست به نابودي يکـديگر بزنند، به ديگر سخن ، روابطي ميان جـرايم وجـود دارد کـه در سرنوشتشـان دخيـل اسـت ؛ و همان طور که اشاره شد، اين شکل از روابط ميان جرايم به دليل نقش حياتي کـه بـراي آنهـا دارد از اهميت بيشتري برخوردارند، به همين جهت بـراي ايـن رابطـه از عنـوان «وابسـتگي جرايم »٣ و براي جرايمي که از اين رابطه بهره ميبرند از عنوان «جـرايم وابسـته »٤ اسـتفاده شد.