چکیده:
حرکت صحیح یک جامعۀ اسلامی در مسیری که باید باشد، میطلبد قواعد اسلامی در تمامی ابعاد زندگی افراد آن جامعه جاری باشد. یکی از حوزههایی که بخش بزرگی از زندگی افراد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد، حوزۀ اقتصاد و بانکداری است. ارزیابی میزان تحقق اهداف نظام اقتصادی اسلام در حوزۀ بانکداری، مستلزم بهکارگیری شاخصهای مناسب برای سنجش آن است؛ از اینرو، نخستین قدم براى عملیاتی کردن اهداف اقتصاد اسلامی در برنامهریزىهای کلان سیستم بانکی، سنجش ابعاد و مؤلفههای بانکداری اسلامی است. با توجه به انتقادات وارده بر سیستم بانکی در خصوص عملکرد آن به لحاظ اسلامی، در این مقاله سعی شده است با بهرهگیری از شاخصهای بانکداری اسلامیو با استفاده از دادههای مراکز آماری به ارزیابی میزان کامیابی شبکه بانکی کشور در تحقق اهداف نظام اقتصادی اسلام پرداخته شود. تحلیل دادهها به کمک آزمون مان-کندال و روش TFPW انجام پذیرفت که آزمونی کارا در بررسی روند سریهای زمانی محسوب میشود. ارزیابی شاخصهای بانکداری اسلامی یعنی عدالت، رشد اقتصادی، استقلال و سرمایه اجتماعی از طریق چهار فرضیه اصلی و شش فرضیه فرعی، آزمون شد. نتایج بیانگر این بود که به جز دو فرضیه فرعی، مابقی فرضیات تحقیق تأیید شدند؛ بهعبارت دیگر، وضعیت سیستم بانکداری کشور از منظر شاخصهای عدالت، رشد اقتصادی، استقلال و سرمایه اجتماعی رو به بهبود نیست.
In an Islamic society, Islamic rules must be implemented in all aspects of the people’s life. One of the areas that affects the large part of society’s life is the economy and banking sector. Measuring the degree of fulfillment the goals of Islamic economic system in the field of banking needs to index. So, the first step in the application of Islamic economic goals in planning, is the Measuring Islamic banking dimensions and its components. In order to explain the position of Islamic economic goals in the Iran banking system, in this article, first extract a number of Islamic banking indicators and then by using the secondary data, estimate the degree of compliance of the banking system with the criteria and indexes of Islamic banking. Non-parametric statistical methods named Mann-Kendall trend test and trend-free pre-whitening (TFPW) approach was conducted for detecting the trends of each factor. Improving the components of Islamic banking (Justice, economic growth, economic independence, social capital) were tested through four basic hypotheses and six Subsidiary hypotheses. The results showed that all of the hypotheses, except two Subsidiary hypotheses were confirmed. In other words, the banking system situation from the perspective of justice, economic growth, economic independence and social capital have no significant improving.
خلاصه ماشینی:
با توجه به انتقادات وارده بر سيستم بانکي در خصوص عملکرد آن به لحاظ اسلامي، در اين مقاله سعي شده است با بهره گيري از شاخص هاي بانکداري اسلامي و با استفاده از داده هاي مراکز آماري به ارزيابي ميزان کاميابي شبکه بانکي کشور در تحقق اهداف نظام اقتصادي اسلام پرداخته شود.
داده هاي مؤلفه مخرج کسر- جمعيت سال هاي ١٣٥٧ تا ١٣٨٥- نيز، از اطلاعات موجود در بانک جهاني استخراج شده است ؛ بنابراين ميتوان گفت ، ميزان اشتغال زايي خالص تسهيلات بانکي در بخش هاي اقتصادي کشور بر رشد اقتصادي، تأثير معنادار و مثبتي خواهد داشت ؛ از اين رو، فرضيه اصلي دوم تحقيق به اين صورت بيان ميشود: H٢: وضعيت سيستم بانکداري کشور از منظر شاخص رشد اقتصادي رو به بهبود نيست .
از طرفي، عدم صداقت در سيستم بانکي به وسيله وجود اطلاعات نامتقارن معرفي شده است (نصراللهي و شفيعي، ١٣٩٥، ص ٦١)؛ حال آنکه ، مانده مطالبات معوق بانک ها به عنوان شاخصي از اطلاعات نامتقارن محسوب ميشود (مکيان و محبي، ١٣٩٢، ص ٨٦)؛ بنابراين ، نسبت ميزان مطالبات معوق به کل تسهيلات بانکي ، شاخصي براي نشان دادن سطح صداقت (تقارن اطلاعاتي) در نظام بانکي محسوب ميشود؛ لذا ميتوان گفت که هر چه ميزان صداقت در بخش بانکي کمتر باشد، باعث افزايش مطالبات معوق ميشود؛ از اين رو، فرضيه فرعي ١-٤ به اين صورت بيان ميشود: ١-H٤: وضعيت سرمايه اجتماعي در بانکداري از منظر مؤلفه صداقت رو به بهبود نيست .
; “Power of the Mann- Kendall and Spearman’s tests for detecting monotonic trends in hydrological series”; Journal of hydrol, 259, 2002b.