چکیده:
ادبیات هر ملت، در هر دوره، به مقتضای مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی شکل میگیرد. اما چگونگی انعکاس وقایع بستگی به دیدگاه نویسنده و جایگاه اجتماعی، ومحیط زندگی او دارد. قبل از مشروطه زنان خلق شده در اکثر آثار ادبی به شدت منفعل، محدود، مقلد و سطحینگر است. در عصر مشروطه نیز با آنکه دایره اختیارات زنان افزایش یافته بازهم ادبیات ما مذکر است و زنان در حاشیهاند و نقشهای فرعی دارند. با توجه به اهمیت نقش و جایگاه زنان در جامعه امروز، در این مقاله جایگاه و خصیصههای مثبت و منفی زن را در آینه بوف کور صادق هدایت بررسی کرده به این نتیجه رسیدهایم که؛ چهره زن در روایت بوف کور مخدوش است. هر دو زن (اثیری و لکاته) صامتند. جز این که زن لکاته تنها یک بار سخن میگوید و زن اثیری کاملاً ساکت است. راوی در ذهن خود عاشق زنی است که تن به تقدیر بسپارد و اعتراضی نکند و کاملا ًمقهور قدرت مرد باشد، شاید پرداختن به عشق با برداشتی فرویدی از دید شخصیتی روان پریش و ناتوان از برقراری رابطهی طبیعی با زنان، سبب میشود که هدایت نتواند چهره کاملی از زن ایرانی زن محصور در حجاب جامعه و سنت تمثیل گونه ترسیم کند.
Literature of every nation, in every period, is developed depending on social, political, economic and religious issues. However, the way that events are reproduced depends on the views, social status, and living environment of the author. Before the Mash route, women created by most literary works were extremely passive, and have limited and superficial imitator prospective. Additionally, in spite of increase in women's authority in the Misroute era, our literature was yet dominated by men and women have been marginalized to a subsidiary role. Regarding the important role of women in society today, the positive and negative attributes of women in "The Blind Owl" Sadeq Hedayat was reviewed.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اهمیت نقش و جایگاه زنان در جامعه امروز، در اين مقاله جایگاه و خصیصههای مثبت و منفی زن را در آینه بوف کور صادق هدایت بررسی کرده به این نتیجه رسیدهایم که؛ چهره زن در روایت بوف كور مخدوش است.
راوي در ذهن خود عاشق زني است كه تن به تقدير بسپارد و اعتراضي نكند و كاملا ًمقهور قدرت مرد باشد، شاید پرداختن به عشق با برداشتي فرويدي از ديد شخصيتي روان پريش و ناتوان از برقراري رابطهي طبيعي با زنان، سبب ميشود كه هدايت نتواند چهره كاملي از زن ايراني زن محصور در حجاب جامعه و سنت تمثیل گونه ترسيم كند.
کلید واژهها: زن، بوف کور، صادق هدایت، رمان، روایت مقدمه در يك نگرش كلي به آثار هدايت، شخصيت زنان مخصوصاً آنان كه به عنوان عنصري اجتماعي مطرح ميشوند موجوداتي در نهايت پستي و حقارت و آلودگي هستند و در پايينترين طبقات اجتماعي جاي دارند و آنان كه اين گونه تصوير نميشوند در روایت هويتي ديگر گون دارند و فاقد عنصري اجتماعياند، تصوير زنان تقريباً در بیشتر آثار نويسندگان مرد تصويري ناقص و غيرواقعي بوده است.
لكاته زن منفعلي نيست و خود تصميم ميگيرد كه راوي را نپذيرد، او در ازدواج نيز پيش قدم بوده است: «اگر او را گرفتم براي اين بود كه اول او به طرف من آمد.
شخصيت مثبت ديگر داستان عمهي راوي است، اين شخصيت نيز مانند زن اثيري تنها وصف ميشود، بدون آن كه عملي را از او مشاهده كنيم، و جالب اين جاست كه وصفي از زندهي او در كتاب نيست و تنها به صورت مرده وصف شده است.