چکیده:
موضوع مقاله، ضرورت دستیابی به استلزامات ساخت اسلامی نهاد «دولت» در جمهوری اسلامی است. پرسش اصلی این است که «بحرانهای موجود در نظام جمهوری اسلامی در چه خلا راهبردیای ریشه دارند؟ » در پاسخ به سوال یادشده با استفاده از «روششناسی بحران» (اسپریگنز) و با استناد به اندیشه سیاسی ـ اقتصادی آیتالله خامنهای به این نتیجه دست یافتهایم که ناتمامماندن مراحل ساخت درونی قدرت در نظام سیاسی کشور، خاستگاه آسیبهای متعدد اجتماعی جامعه ایران بوده است؛ این نقص نیز بهنوبه خود در عدم کفایت ملاکهای اسلامیت در پنج عنصر: «منش و روش دولتمردان»، «ساختارها، نهادها و بنیانها»، «نظامات»، «نرمافزارها» و «الگوها» ریشه دارد. تامین شاخصهای اسلامیت در عناصر مذکور موجب ساخت اسلامی دولت در نظام مردمسالاری دینی شده و کارآمدی نظام سیاسی اقتصادی اسلام در اداره جامعه را بیشازپیش هویدا خواهد ساخت.
یهتم موضوع هذا البحث بضرورة التوصل الی معرفة متطلبات البناء الإسلامی لکیان الدولة فی الجمهوریة الإسلامیة. السؤال الأساسی الذی یثار هنا هو: «ما هو الخلل الاستراتیجی الذی تعزی الیه الأزمات الموجودة فی نظام الجمهوریة الإسلامیة؟» للاجابة عن السؤال المذکور أخذنا بمنهجیة الأزمة لـ«اسپریگنز» وبالاستناد الی الفکر السیاسی ـ والاقتصادی لآیة الله الخامنئی حفظه الله، وتوصلنا من خلال ذلک الی هذه النتیجة وهی إن عدم اکتمال مراحل البناء الذاتی الداخلی للسلطة فی النظام السیاسی لایران، کان مدعاة لظهور معضلات اجتماعیة متعددة فی المجتمع الایرانی. وهذا النقص أدی بدوره الی عدم کفاءة ملاکات الإسلامیة فی خمسة عناصر وهی: «روحیة ومنهجیة رجال الدولة»، و«الکیانات، والمؤسسات، والمراکز»، و«النظم»، و«الأدوات والآلیات»، و«القدوات». تأمین مؤشرات الاسلامیة فی العناصر المذکور یؤدی الی ایجاد البنیة الاسلامیة للدولة فی نظام الدیمقراطیة الدینیة، ویؤسس أکثر فأکثر لکفاءة النظام السیاسی الاقتصادی الإسلامی فی ادارة المجتمع.
The subject of this article is the necessity of achieving Islamic constructions of the "state" institution in the Islamic Republic. The key question of the study is: "in what strategic vacuum do the roots of the crisis of the Islamic Republic lie?" In response to the aforementioned question, using the "crisis methodology" (Sprigens) , and relying on Ayatollah Khamenei's political-economic thought, it has been concluded that the incomplete process of internal power-building in the country's political system has been the origin of numerous social damages in Iranian society; this defect in its turn lies in the inadequacy of Islam's criteria in five elements: " state men`s manner and Character", "structures, institutions, and foundations", "systems", "softwares" and "patterns". Providing the norms of Islamic quality in these elements will lead to the Islamic state-building in the religious democracy system and will further enhance the efficiency of the Islamic economic political system in governing society.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلي اين است که «بحرانهاي موجود در نظام جمهوري اسلامي در چه خلأ راهبردياي ريشه دارند؟» در پاسخ به سؤال يادشده با استفاده از «روششناسي بحران» (اسپريگنز) و با استناد به انديشه سياسي ـ اقتصادي آيتالله خامنهاي به اين نتيجه دست يافتهايم که ناتمامماندن مراحل ساخت دروني قدرت در نظام سياسي کشور، خاستگاه آسيبهاي متعدد اجتماعي جامعه ايران بوده است؛ اين نقص نيز بهنوبه خود در عدم کفايت ملاکهاي اسلاميت در پنج عنصر: «منش و روش دولتمردان»، «ساختارها، نهادها و بنيانها»، «نظامات»، «نرمافزارها» و «الگوها» ريشه دارد.
(بيانات رهبري، 23/4/1368) بهاينترتيب ما در مواجهه با آسيبهاي نظام سياسي مردمسالاري ديني با اين پرسشها روبهرو هستيم: مهمترين چالش و بزنگاه آسيبزاي نظام اسلامي چيست و براي رفع آن، چه بايد کرد؟ چرا با وجود گذشت چهار دهه از پيروزي انقلاب اسلامي، سبک زندگي اسلامي بهنحو مطلوب در جامعه ما شکل نگرفته است؟ آيا انقلاب اسلامي در مسير اهداف خود حرکت روبهرشدي داشته يا در حال افول است؟ آيا شيوع معضلات اجتماعي مثل اختلاس، ارتشا، رانتخواري، پولشويي، طلاق، فحشا، دروغ، سرقت و ...
جايگاه دولتسازي در نقشه راه انقلاب اسلامي پنج مرحله «فرآيند تحقق اهداف اسلامي» (انقلاب اسلامي، نظام اسلامي، دولت اسلامي، جامعه اسلامي و تمدن اسلامي) يک زنجيره منطقي و نقشه راه حرکت تکاملي انقلاب اسلامي تا رسيدن به افق بلند و آرماني انقلاب است که آيتالله خامنهاي مکرراً آن را در سالهاي مختلف مطرح کرده و موقعيت فعلي نظام سياسي کشور را در آن نقشه جايابي نمودهاند.